گنجور

 
ابن یمین خاقانی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها ابن یمین مصرع یا بیتی از خاقانی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٢۴ :: خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۰ - در نکوهش مقلدان

    ابن یمین (بیت ۸): خاقانی آنکسان که طریق تو میروند - زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست

    خاقانی (بیت ۱): خاقانی آن کسان که طریق تو می‌روند - زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢ - وله:ای دل ار خواهی گذر بر گلشن دارالبقا - جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - وله ایضاً در مدح حضرت مولی علی (ع) والصلوه:مقتدای اهل عالم چون گذشت از مصطفا - ابن عم مصطفی را دان علی مرتضا


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در یکتاپرستی و ستایش حضرت خاتم الانبیاء:جوشن صورت برون کن در صف مردان درآ - دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - مطلع دوم:کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا - در مضیق حادثاتم بستهٔ بند عنا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مباهات و نکوهش حسودان:نیست اقلیم سخن را بهتر از من پادشا - در جهان، ملک سخن‌راندن مسلّم شد مرا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:از سر زلف تو بوئی سر به مهر آمد به ما - جان به استقبال شد کای مهد جان‌ها تا کجا


  2. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٧ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد وزیر:امروز در زمانه دلم شاد و خرم است - وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٩:بردم بنزد خواجه شکایت ز رنج فقر - گفتم دوای این بکف همت شماست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٩٧:تعیین دال و ذال که در مفردی فتد - ز الفاظ فارسی بشنو زان که مبهم است


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۱ - در مدح صفوة الدین مادر اخستان:ای شاه بانوی ایران به هفت جد - اقلیم چارم از تو چو فردوس هشتم است


  3. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢٢ - ایضاً له قصیده:چون فلک از آفتاب مشعله ئی درگرفت - عرصه آفاق را جمله در آذر گرفت

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲:باد صبا چون نقاب از رخ گل برگرفت - بلبل مست از نشاط زمزمه از سر گرفت


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰:خه که دگرباره دل، درد تو در برگرفت - باز به پیرانه‌سر، عشق تو از سر گرفت


  4. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢٣ - قصیده در تعریف بنای مسجد جامع سبزوار و مدح تاج الدین بانی آن:حبذّا طاقی که جفت این رواق اخضرست - وز بلندی مر زمین را آسمانی دیگرست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣٣ - قصیده:هر که را توفیق ایزد یار و دولت یاورست - خاکپای آسمانسای تواش تاج سرست

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:ما چو زلف و چشمت ای مهوش پریشانیم و مست - جام نام و ننگ را بر سنگ قلاشی شکست

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٣۶ - ترجمه:دختر رز را جدا کردند از مادر بزجر - پس سرش کردند از خواری بزیر پای پست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸:دوستکانی داد شاهم جام دریا شکل و من - خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست


  5. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣٠ - قصیده در مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء و تعریف بقعه منوره او:گوهر افشان کن ز جان ایدل که میدانی چه جاست - مهبط نور الهی روضه پاک رضاست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣١ - قصیده در مدح خاتم الانبیاءعلی مرتضی و بقیه امامان هدی:مظهر نور نخستین ذات پاک مصطفاست - مصطفی کو اولین و آخرین انبیاست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶:پادشاهی نزد اهل معرفت آزادگیست - هر که بند آرزو بگشاد از دل پادشاست


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در حسب حال و شکایت از استرداد ملکی که بوی داده بودند:شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست - شه مرا نانی که داد ار باز می‌خواهد رواست


  6. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵٠ - قصیده:دوش نسیم سحر بادم مشک وز باد - نزد من آمد مرا مژده جانبخش داد


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:دوست مرا رطل، عشق تا خط بغداد داد - لاجرم از خط صبر کار برون اوفتاد


  7. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵٧ - وله ایضاً:شاد آنک عیش برطرف بوستان کند - وین موسم بهار بفصل خزان کند


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۵۶:خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز - کان حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند


  8. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٣ - قصیده:باد بهار میوزد از روی مرغزار - جان تازه میکند نفس باد نو بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨۵ - قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری:عید آمد ای نگار بده جام خوشگوار - کز جام خوشگوار شود کار چون نگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٩ - ایضاً قصیده در مدح معز الدین حسین کرت:منت خدایرا که بتوفیق کردگار - نامی که جست یافت جهانگیر نامدار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٣ - قصیده در مدح طغایتمورخان:هر چند مدتی شدم از روی اضطرار - دور از جناب حضرت میمون شهریار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩۴ - مطلع ثانی:دولت بود مساعد و اقبال و بخت یار - آنرا که کرد بندگی شاه اختیار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:آمد بهار و وقت نشاطست می بیار - می مایه نشاط بود خاصه در بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳:ای ماه مهربان مه مهرست می بیار - بزمی بساز فصل خزان خوشتر از بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵:ای برده نرد حسن ز خوبان روزگار - قدت براستی چو سهی سرو جویبار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨٨:ای سروریکه از تو عدو و ولی تو - این تاج دار آمد و آن گشت تاجدار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۵:ابن یمین دریغ یساری نیافتست - بر قدر همتی که بدو داد کردگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۶:ایدل نصیحتم بشنو تا برون بری - گوی مراد از خم چو کان روزگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٨:برهان دین و حجت اسلام خواجه نصر - ای منظر تو مظهر الطاف کردگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١۶:چون روزگار هست بتصحیف روز کار - پس روز کار خواندنش به که روزگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴٨:کاری که لطف پای نهد در میان آن - آید بسان زر طلا پاک و بی عیار


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشه‌وار - لب‌ها بنفشه رنگ ز تب‌های بیقرار

    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:پیش صبا نثار کنم جان شکوفه‌وار - کو عقد عنبرین که شکوفه کند نثار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در ستایش صفوه الدین بانوی شروان شاه:ای پردهٔ معظم بانوی روزگار - ای پیش آفتاب کرم ابر سایه‌دار


  9. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٠ - وله ایضاً:دوش بادی مشک‌بو آمد به هنگام سحر - گفتم ای خرم نسیم از خلد می‌آیی مگر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٠ - وله ایضاً قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری:منت ایزد را که بخت نوجوان پیرانه سر - رهنمایم گشت سوی شهریار بحر و بر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٠:شهریارا آن شنیدستی که روزی در شکار - شاه کسری کرد سوی پیر دهقانی گذر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠۴:با عطارد گفتم آخر با تو دارم نسبتی - چند بد مهری کنی به زین غم کارم بخور

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵١:مجلس نوئین اعظم خسرو جمشید فر - سرور گیتی ایسن قتلغ امیر بحر و بر

    ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۶ - تاریخ فوت طاهر بن اسحق بن یحیی از بزرگان فریومد:هفتصد از سال هجرت رفته و پنجاه ویک - وز رجب نه بر دو ده افزوده دور آسمان


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - قصیده:در جهان کس نیست اندوه جهان کس مخور - کوس عزلت زن دوال رایگان کس مخور


  10. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٣ - وله ایضاً:زهی خجسته شبی کز درم نسیم سحر - بفرخی و سعادت بمن رسید خبر

    ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۷ - وفات وجیه الدین زنگی:وفات صاحب اعظم وجیه دین زنگی - که چرخ پیر نبیند چو او جوان دگر


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود:یکی دو زایند آبستنان مادر طبع - ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر


  11. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨۶ - قصیده در مدح امیر تالش:فصل بهارست خیز ای صنم گلعذار - کوکبه گل رسید باده گلگون بیار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:باد بهاری وزید از طرف جویبار - بر سر میخوارگان کرد بدامن نثار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳:کوکبه گل رسید ای صنم گلعذار - جام طرب وقت گل بی می گلگون مدار


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - در ستایش ملک الوزرا زین الدین دستور عراق:صبح ز مشرق چو کرد بیرق روز آشکار - خنده زد اندر هوا بیرق او برق‌وار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - مطلع دوم:بهر صبوح از درم مست در آمد نگار - غالیه برده پگاه بر گل سوری بکار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - مطلع سوم:کرد خزان تاختن بر صف خیل بهار - باد وزان بر رزان گشت به دل کینه‌دار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در ستایش علاء الدین آتسزبن محمد خوارزم شاه:هین که به میدان حسن رخش درافکند یار - بیش بهاتر ز جان نعل بهایی بیار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - مطلع دوم:دست صبا برفروخت مشعلهٔ نوبهار - مشعله داری گرفت کوکبهٔ شاخ سار


  12. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٧ - ایضاً در تهنیت عید و مدح وجیه الدین مسعود:فرخنده باد مقدم عید خجسته فر - بر روزگار دولت دارای بحر و بر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩١:اهل خرد که دنیی فانی طلب کنند - جز بر سه چیز نیست در آن حالشان نظر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠١:ایدل ازینجهان دلازار در گذر - وز تنگنای گنبد دوار در گذر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠۵:باشد لئیم در نظر عقل چون شبه - بیقیمت و کریم بود پر بها چو در

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢٠:خیز ای نسیم باد صبا از طریق لطف - بر درگه سپهبد ما ز ندران گذر


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸:خاقانیا به تقویت دوست دل مبند - وز غصهٔ نکایت دشمن جگر مخور

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود:چون من خطر زدم به فراق از پی وحید - جان از پی وحید برآمد بدان خطر


  13. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩١ - وله:مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر - ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢٩:سر افاضل عالم امام عبدالحی - ز هی بخامه گهر پاشتر ز ابر مطیر


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:فتاده‌ام به طلسم کشاکش تقدیر - نه گرد خانه به دوشم نه خاک دامن‌گیر


  14. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٠٩ - ایضاً له:چو از نشیمن قدسی بیمن طالع و فال - گشاد باز سفیده سفیده دم پر و بال

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۵١:چه باشد ای نفس خرم نسیم شمال - که بگذری سوی آن اختر سپهر جلال

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۵۶:سحر گهی متفکر نشسته در کنجی - بفکر آنکه چرا حال من بد است امسال

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۵٧:سئوال کرد ز من سائلی که ای درویش - ترا عیال همی بینم و نبینم مال

    ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۲۰ - تاریخ فوت پهلوان علی خواجه:دهم شب از مه ذوالحجه بود اول شام - گذشته هفتصد و پنجاه و چهار ز سال


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - این قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافهٔ بغداد فرستاده است:چو آسمان ورق عهد مقتفی بنوشت - برآمد آیت مستنجد از صحیفهٔ حال


  15. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٣ - قصیده در مدح نظام الدین یحیی کرابی:ای داور زمانه و فرمانده زمین - سلطان نظام ملت و دین شاه راستین


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی:زین کلک من که سحر طرازی است راستین - دست زمانه رسات طرازی بر آستین


  16. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٩ - وله ایضاً در مدح طغایتمورخان:منت خدای را که علی غفله الزمان - پیرانه سر بقوت اقبال نوجوان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۵ - وله ایضاً:یا رب چه موجبست که دستور شه نشان - والا جلال دولت و دین آصف زمان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶۶:تریاق و ارقمست مرا بر سر زبان - این قسم دشمنان بود آن حظ دوستان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٧۴:ز ابن یمین پیام برای باد صبحدم - نزد علاء دولت و دین آصف زمان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٩:مهر سپهر رفعت و دارای مملکت - والا علاء دولت و دین آصف زمان

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٢٨ - ترجمه:عاجز شدست رای خردمند از دو چیز - تدبیر کار کردن زن حکم کودکان


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در شکایت از جهان و نعت خاتم پیغمبران:قحط وفاست در بنهٔ آخر الزمان - هان ای حکیم پردهٔ عزلت بساز هان

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در موعظه و گوشه‌گیری:هین کز جهان علامت انصاف شد نهان - ای دل کرانه کن ز میان خانهٔ جهان

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۷:بر اصفهان گذشتن من بود یک زمان - در وی شدن همان و برون آمدن همان


  17. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٩ - وله در مدح تاج الدین علی سربداری:باز آمدم بحضرت سلطان دین پناه - خورشید خسروان جهان سایه اله

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۴ - وله ایضاً در مدح تاج الدین شیخ علی مؤید:فرخنده باد مقدم شاه جهانپناه - خورشید ملک شیخ علی سایه اله


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۹:آبم ببرد بخت، بس ای خفته بخت بخ - نانم نداد چرخ، زهی سفله چرخ زه


  18. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٨ - ایضاً در مدح مولا محمد بیگ عبدالله قهستانی و امیر ستلمش بیگ:به خلوت با خرد گفتم شبی کای پیر نورانی - توئی کت حل هر مشکل مسلم شد به آسانی

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱:بتا از نازکی گوئی ز سر تا پا همه جانی - ز جان نازکتر ار باشد تو سرو سیمبر آنی


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱ - در موعظه و حکمت و مرثیهٔ امام ناصر الدین ابراهیم:نثار اشک من هر شب شکر ریزی است پنهانی - که همت را زناشوئی است از زانو و پیشانی


  19. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٩ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد:بر آمدم صبحدم باد بهاری - جهان خوشبوی گشت از مشک تاری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٢:خداوندا بر این عالیجنابت - کزو دارد فلک صد شرمساری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶۶:مرا در خفیه دی میگفت یاری - که بینم شاه را از تو غباری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧٢:من و نفس نفیس و فقر و فاقه - نمیخواهم غنی گشتن بخواری


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:تو را افتد که با ما سر برآری - کنی افتادگان را خواستاری


  20. ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵١ - ایضاً له:بیا تا عشرت آبادی چو خلد جاودان بینی - چه خلد جاودان کین را بسی خوشتر از آن بینی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵۶ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد وزیر و تعریف سرائی که نوبنیاد نهاده:دلا گر میل آن داری که خلد جاودان بینی - و گر باغ ارم خواهی که در عالم عیان بینی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:یکی بخرام در بستان که تا سرو روان بینی - دلت بگرفت در خانه برون آتا جهان بینی


  21. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷:ساقی بیا که موسم آب چو آتش است - سرد است و می بموسم سرما درون خوش است

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٠٠:جمعی اقاربم طمع خام بسته اند - در ملک ریزه ئی که بدانم تعیش است


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:پای گریز نیست که گردون کمان‌کش است - جای فزاع نیست که گیتی مشوش است


  22. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷:یا رب این پسته شیرین چه شکر گفتارست - و آن چه شکل است و شمایل چه قد و رفتارست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷:چار چیز است خوش آمد دل خاقانی را - گر کریمی و معاشر مده این چار ز دست


  23. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲:نرگس مست تو گر دست بدستان نبرد - دل چنین از من سودا زده آسان نبرد


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳:دل که در دام تو افتاد غمِ جان نبرَد - جان که در زلف تو شد راه به ایمان نبرد


  24. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷:ای قاعده زلف دلاویز تو مشکل - ز آنغالیه گون سلسله آسان تو مشکل

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۶٠:کوته نظران ابن یمین را نتوانند - از راه برون برد باقوال مقول

    ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - ایضاً له مخمس در مدح علاءالدین محمد:در حضرت با نصرت مخدوم حقیقی - مستجمع انواع هنر بحر فضایل


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۷:گه خرمی از غفلت و گه غمگنی از عقل - در هیچ دو رنگت نه درنگ است و نه حاصل


  25. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱:ای خم زلف تو چون حلقه جیم - دهن تنگ تو چون حلقه میم


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۸ - در هجو رشید وطواط:این غر غرچه جغد دمن است - نیست او را چو همای اصل کریم


  26. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲:عارضست آن یا گل سیراب بر برگ سمن - قامتست این یا قد شمشاد یا سرو چمن


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:تا مرا سودای تو خالی نگرداند ز من - با تو ننشینم به کام خویشتن بی‌خویشتن


  27. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱:ایفروغ رخت آتش زده بر خرمن ماه - خوشه چین لب جانپرور تو روح الله

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴:تا در آمد خط شبرنگ تو پیرامن ماه - کسوت حسن تراشد علم از شعر سیاه

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱:گفتم ایدوست شدم عاشق آن روی چو ماه - گفت لاحول و لا قوه الا بالله

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٣٩:ای نسیمی ز لبت معجزه روح‌الله - صفت حسن تو گردان چو زبان در افواه


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۰:من که خاقانیم این مایه صفا یافته‌ام - که به دل در حق بدخواه شدم نیکی خواه


  28. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳:پری رخا نکنی هیچ سوی بنده نگاه - چه کرده ام چه خطا شد بگو که چیست گناه


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۲:دبیر ما به صفت روبه است گوا دم او - بلی هر آینه روباه را دم است گواه


  29. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:فرخنده طالعی بود آنرا که هر پگاه - کز تاب آفتاب شود با فروغ ماه

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٣٠ - ترجمه:هر ناصحی که بود ز من خواست توبه ئی - گویا که عشق خوش پسران هست از گناه


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۳ - در هجو رشید وطواط:ای بلخیک سقط چه فرستی به شهر ما - چندین سقاطهٔ هوس افزای عقل کاه


  30. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰:گر نور روی روشنت افتد بر آینه - از زنگ تیره می نشود دیگر آینه


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸ - در مدح غیاث الدین محمد مسعود ملک‌شاه:ما فتنه بر توایم و تو فتنه بر آینه - ما رانگاه در تو، تو را اندر آینه


  31. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷:ای جان و جهانرا ز رخت نور و نوائی - وی بر در حسنت شه سیاره گدائی

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶:ساقی قدح می که درو هست صفائی - به ز آن مطلب نزد خرد راهنمائی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴:تب‌ها کشم از هجر تو شب‌های جدائی - تب‌ها شودم بسته چو لب‌ها بگشایی

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - در تهنیت عید و مدح خاقان کبیر ابوالمظفر اخستان بن منوچهر بن فریدون:چون صبح‌دم عید کند نافه گشائی - بگشای سر خم که کند صبح نمائی

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - مطلع دوم:جان پیشکشت سازم اگر پیش من آئی - دل روی نمایت دهم ار روی نمائی


  32. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷:بیا ساقی بدور دو ستکانی - بده بر گل شراب ارغوانی

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۱:ایگوهر پاک از کدامین کانی - کز غایت روشنی ز ما پنهانی


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۵:ای زلف بتم عقرب مه جولانی - جادو صفتی گرچه به ثعبان مانی


  33. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷:تنگ شکرست این دهن ایجان که تو داری - رشک قمرست این رخ رخشان که تو داری


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:خود لطف بود چندان ای جان که تو داری - دارند بتان لطف نه چندان که تو داری


  34. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱:دلدار گفت لوح دل از نقش من بشوی - گفتم که تلخ از آنلب شکر فشان مگوی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٠:از من که می‌برد سوی دستور خافقین - رمزی در آن شکایت ایام منطوی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٨:ایدل نصیحتی کنم ار زانکه بشنوی - نا داده آب کشت سعادات ندروی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۵:مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده‌ای - خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی


  35. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲:زهی بوقت سخن لعلت از در افشانی - شکسته رونق بازار گوهر کانی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨١٢:بزرگوار وزیرا نصیحتی بشنو - ز بنده ئی که ترا هست مشفق جانی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧٨:ندیده نان تو اندر جهان کسی هرگز - بسان خاک چنین خوار از پی آنی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط:رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی - پری به پوست همی دان که بس گران جانی


  36. ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸:گر من ز بند عشقت تو یکروز رستمی - باقی عمر با دل خرم نشستمی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:زین تنگنایِ وَحْشَت اگر باز رَسْتمی - خود را به آستانِ عَدَم باز بَسْتَمی


  37. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٩:باهل خطه فریومد از طریق رضا - مگر بعین عنایت نظر فکند خدا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۵:مرا فلک بمواعید میفریفت ولیک - از آن هزار یکی با رهی نکرد وفا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٨:علاء دولت و دین آصف سلیمان فر - زهی جناب تو ارباب فضل را مأوا


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا - که عمر بیش‌بها دادمش به شیربها

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حکمت و موعظه و مدح خاتم الانبیا (ص):سریر فقر تو را سرکشد به تاج رضا - تو سر به جیب هوس درکشیده‌ای به خطا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - رشید الدین وطوط در مدح خاقانی قصیده‌ای مشتمل بر سی و یک بیت سرود و برای او فرستاد که اولش این است «ای سپهر قدر را خورشید و ماه وی سریر فضل را دستور و شاه» «افضل الدین بوالفضایل بحر فضل فیلسوف دین فزای کفرکاه» خاقانی در جواب وی گفته است:مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا - که هیچ انس نیامد ز هیچ انس مرا

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲:نظام دولت بهرامیان رشید الدین - فلک توئی و زمین ما و ذره نامهٔ ما


  38. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۶:دانی چه موجبست که فرزند از پدر - منت نگیرد ار چه فراوان دهد عطا


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:ای پار دوست بوده و امسال آشنا - وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله:طفلی هنوز بستهٔ گهوارهٔ فنا - مرد آن زمان شوی که شوی از همه جدا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در پند و اندرز و معراج حضرت ختمی مرتبت:ای پنج نوبه کوفته در دار ملک لا - لا در چهار بالش وحدت کشد تو را

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند:خاقانیا به جاه مشو غره غمروار - گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا


  39. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٩:عزلت و انزوا و تنهائی - برهانندت از هزار بلا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٢:گنهی میکنم کنون پنهان - ایزد آنرا نمیکند پیدا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴:قطعه ئی نزد من رسید امروز - از سخنهای قدوه الشعرا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣١:هر که در مال میکند ضنت - سعی در جمعش ار بود تنها


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴ - در شکر:من که خاقانیم به منت شاه - پشت خم کرده‌ام ز بار عطا


  40. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶١:ایکه در جمع مال می بینم - از همه چیزها فزون هوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۶۶:مطبخی ایست ناگوار مرا - شهره گشته بآش پختن کست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - در هجو خواجه اسعد:خواجه اسعد چو می خورد پیوست - طرفه شکلی شود چو گردد مست


  41. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٢:ایدل اندر جهان کریم مجوی - کاندرین عهد آن نخواهی یافت


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۹:امن جستی مجوی خاقانی - کاین مراد از جهان نخواهی یافت


  42. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨:ایدل اگر زمانه بصد غم نشاندت - بنشین و صبر کن که صبوری دوای اوست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۳:خاقانیا چو آب رخت رفت در سال - مستان نوال کس که وبال آشنای اوست


  43. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٩:ای سروریکه در ره مردی و مردمی - رستم ترا مقابل و حاتم نظیر نیست


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:دردی است درد عشق که درمان‌پذیر نیست - از جان گزیر هست و ز جانان گزیر نیست


  44. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧١:ایصاحبی که همت بی منتهای تو - آئین جود می ندهد یکزمان ز دست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۶:ایدل بجستجوی هنر در جهان بگرد - باشد که آوریش بهر حیلتی بدست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٠:از مال مهتری نبود کسب فضل کن - کانکس که فاضلست بگیتی مسو دست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - در نکوهش حسودان:خاقانیا ز دل‌سبکی سرگران مباش - کاو هرکه زادهٔ سخن توست، خصم توست

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲:خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک - یک باره فتنهٔ دو هوائی فرو نشست


  45. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٢۴:ز آنها که خبث باطن ایشانت ظاهرست - ابن یمین مرنج که بدشان سرشت و خوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۴٠:فرزند خواجه در هنر از خواجه کمترست - گر چه بشکل و صورت و هیئت بسان اوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٧٢:معنی طلب که بر در و دیوار صورتست - مغزست نزد مردم دانا هنر نه پوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٨ - ترجمه:می در میان سفره و گل بر کنار آب - گویند بهر دیده و دل داروئی نکوست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۰ - در نکوهش مقلدان:خاقانی آن کسان که طریق تو می‌روند - زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست


  46. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١١:ای شه کامران وجیه الدین - ای چو نام تو طالعت مسعود

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴٣:باغبانی بنفشه می انبود - گفتم ای گوژ پشت جامه کبود

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۴٧:گر بمثقال ذره ئی بد و نیک - آورد فعلت از عدم بوجود

    ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۴ - تاریخ فوت عزالدین:چون فلک هفتصد ز سال شمرد - پس چل و هشت بر شمار افزود


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۵:تارمویم به من نمود سپید - ز آن نمودن غمان من بفزود


  47. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١۶:اهل دنیا سه فرقه بیش نیند - چون طعام اند و همچو دارو و درد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٢٣:از طبیبی شنیده ام روزی - کاوستاد بزرگ بود آن مرد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۵٧:چون سفیهی ترا بیازارد - آن دمش گر ادب نیاری کرد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٨۴:دو سه روزی که زندگانی تست - هیچ دانی که چون همی گذرد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٧٨:هیچ رنجی بتر ز غربت نیست - گرچه کامل شود به غربت مرد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨٢:هر چه رزق تو باشد ای درویش - بیقین دان کسی نخواهد خورد

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۸ - ایضاً:مشکلی آمدست در پیشم - عالمی کو که حل تواند کرد


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۳:مبر ای خواجه آب خاقانی - که زوال آب عمر تو ببرد


  48. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴٧:بشمس دولت و دین مفخر زمان و زمین - سلام من که رساندم پیام من که برد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۴٩:مرا دو یار جهاندیده و دو همزادند - که یکزمان نتوانم گزیر ازایشان کرد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۶٩:نوشته یافتم امروز بر دری بیتی - کزو دلم همه خون گشت و دیده ام پر درد


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲:سپید کار سیه دل سپهر سبز نمای - کبود سینه و سرخ اشک و زرد رویم کرد


  49. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۶۴:جهان کشور دانش شه ممالک فضل - جمال دولت و دین صاحب کریم نژاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٩٩:سر اکابر عالم نظام ملت و دین - توئیکه چون تو پسر مادر زمانه نزاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٠٠:سفید بود مرا روی و خال و موی سیاه - زمانه بین بدل هر یکی چگونه نهاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٠٨:شنیده ام که در ایام بعد هر بندی - دری گشاید و مردم از آن رسد بمراد


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - این قطعه را در واقعهٔ حبس خویش گفته:بهشت صدرا تا دولت تو در دربست - بر آستان تو درهای آسمان بگشاد


  50. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٧۴:خلق خدا که خدمت دادار میکنند - هستند بر سه قسم که این کار میکنند

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٣٢:گردون دون بتهمت فضل و هنر مرا - هر لحظه بیگناه عذابی دگر کند


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز:ای تاجدار خسرو مغرب که شاه چرخ - در مشرقین ز جاه تو کسب ضیا کند


  51. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩٩:ای نسیم سپیده دم بر خیز - وز سر لطف یک قدم بردار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣۴:شکرها میکنم در این ایام - که تهیدست گشته ام چو چنار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣۶:شکر نعمت ز کفر وا دارد - اینچنین خوانده ایم در اخبار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵۵:هر که مدح اندرو اثر نکند - فکرت هجو او مکن زنهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵۶:نزد اهل زمانه از که و مه - گر عبیدند جمله گر احرار


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - در پند و اندرز و ستایش رکن الدین مفتی خوی و رکن الدین عالم ری و تاج الدین رازی ابن امین الدین:الصبوح الصبوح کامد کار - النثار النثار کامد یار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - مطلع دوم:دیده بانان این کبود حصار - روز کورند یا اولی‌الابصار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - مطلع سوم:بخ بخ ای بخت و خه خه ای دل دار - هم وفادار و هم جفا بردار


  52. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠۶:بر بساط امیر عز الدین - قصه ئی راست میکنم تقریر


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - در مذمت کیمیاگری و صنعت اکسیر:علم دین کیمیاست خاقانی - کیمیائی سزای گنج ضمیر


  53. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٢۵:در وصیت از بزرگان جهان - گفت دانائی بفرزند خلف


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۲:صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف - صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف


  54. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٣٠:دلا مکارم اخلاق اگر همی خواهی - دو کار پیشه کن اینت مکارم اخلاق


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در ستایش فخر الدین شروان شاه منوچهر:ز عدل شاه که زد پنج نوبه در آفاق - چهار طبع مخالف شدند جفت وفاق


  55. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٧٧:ایهنرمند نامجوی پسر - هر که در کارها چه بیش و چه کم

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶١٨:ظفر نیافت خردمند در جهان روزی - بهیچ فائده دیگر از حضور کرام

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶١٩:فیلسوفی که من در اسرارش - ببد و نیک بود می محرم

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٣١:هر بلائی که میشود واقع - درمیان خلایق عالم


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۰ - در هجو:ای شده ... چپ سلطان - ... راستی عالم هم

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۱ - در مدح تاج الدین:دو گهر دان پیمبری و کرم - زاده از کان کاینات بهم

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۴:بیش بیش است فضل خاقانی - دولتش کم کم آمد از عالم

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۵:در چنین علت ای طبیب مرا - مسهلی تازه ساختی هردم


  56. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٩٠:پیام داد به کُس کیر اژدها پیکر - که ای کشیده به عمر دراز آزارم


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در موعظه و نصیحت و تخلص به ستایش بهاء الدین سعد بن احمد:از آن قبل که سر عالم بقا دارم - بدین سرای فنا سر فرو نمی‌آرم


  57. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴٠:ای نسیم صبحدم زانجا که لطف طبع تست - گرچه میدانم که هستی سخت سست و ناتوان

    ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۵ - تاریخ فوت جلال الدین حاجی شاعر:هفتصد از سال هجرت رفته و پنجاه و یک - وز رجب نه بر دو ده افزوده دور آسمان


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - خاقانی درجواب ابوالفضایل احمد سیمگر گوید:الامان ای دل که وحشت زحمت آورد الامان - بر کران شو زین مغیلانگاه غولان بر کران


  58. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴۴:آنچه ندیدست دو چشم زمان - و آنچ بنشیند دو گوش زمین


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:ای لعل تو پرده‌دار پروین - وای زلف تو سایبان نسرین


  59. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٨:گر ثواب و عقاب خواهد بود - نیک و بد را مخیری پس ازین

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠٨:هست کار سعادت دنیا - راست همچون مناره برفین


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۰ - در هجو رشید وطواط:خواجه موشی است زیر بر به کمین - گربه چشم و پلنگ خشم از کین


  60. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠٢:هر کسی را چنانکه هست بدان - پس بدانقدر دوستی میکن


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - در موعظه:هر که را من به مهر خواندم دوست - چون دگر کس شناخت شد دشمن


  61. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧١۴:ای شهنشاهی که هر جا در جهان آزاده ایست - از میان جان و دل شد بنده احسان تو


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:ای تماشاگه جان بر طرف لاله‌ستان تو - مطلع خورشید زیر زلف مه جولان تو


  62. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٢٣:دو قرص نان اگر از گندم است اگر از جو - دو تای جامه اگر کهنه است اگر از نو


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۳:به نسبت از تو پیمبر بنازد ای سید - که از بقا نسب ذات توست حاصل ازو


  63. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۶٨:گفتم دلا توئیکه همه عمر بوده ئی - بر مطلب و مقاصد خود کامران شده


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح صفوة الدین بانو و بیان توفیق ادای حج او:ای در عجم سلالهٔ اصل کیان شده - وی در عرب زبیدهٔ اهل زمان شده


  64. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧٧:ابن یمین منم که بآیات بینات - در ملک نظم کرده ام اثبات داوری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٨:ای باد خوش نفس گذری کن ز راه لطف - بر خاک در گهی ز فلک جسته برتری


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری - یا راست‌تر ز قد تو باشد صنوبری

    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری - انصاف ده که کار ز انصاف می‌بری

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار:چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی - آمد به دلو در طلب تخت مشتری


  65. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧٩:الا ای نسیم صبا از ره لطف - گذر کن بخاک در شهریاری

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۸:ای جسته دوا از در هر بیماری - تا چند ز تقلید تو در هر کاری

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۰:از عمر ترا امید بر خور داری - گر هست غم فقر بدل در ناری


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۴:یک نیمه ز عمر شد به هر تیماری - تا داد فلک به آخرم دلداری

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۳:ترسا صنمی کز پی هر غم‌خواری - بر هر در دیری زده دارد داری

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۴:عمرم همه ناکام شد از بیکاری - کارم همه ناساز شد از بی‌یاری


  66. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨۵:ای خردمند اگر همی خواهی - که شوی شهره در نکو کاری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٨٨:یعلم الله که در وفا داری - زان فزونم که در گمان آری


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳۰:کیست ز اهل زمانه خاقانی - که تو اهل وفاش پنداری


  67. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٠٢:ای صاحبی که یابد از لطف دلگشایت - محبوس چاه محنت از بند غم رهائی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶:جان از تنم برآید چون از درم درآئی - لب را به جای جانی بنشان به کدخدائی

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۰:ای چرخ لاجوردی بس بوالعجب نمائی - کآیینهٔ خسان را زنگارها زدائی


  68. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٠٣:ای نفس سپیده دم جان دهمت بخدمتی - گر بجناب حضرت آصف عهد بگذری


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری - داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری

    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:ای رخ نورپاش تو پیشه گرفته دلبری - رونق آفتاب شد زان رخ هم‌چو مشتری

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح فخر الدین ابوالفتح منوچهر شروان‌شاه:صبح‌دم آب خضر نوش از لب جام گوهری - کز ظلمات بحر جست آینهٔ سکندری

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲ - مطلع دوم:ناگذران دل توئی کز طرب آشناتری - خاک توام به خشک جان تا به لب آتش تری

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۳ - مطلع سوم:دوش که صبح چاک زد صدرهٔ چرخ عنبری - خضر درآمد از درم صبح‌وش از منوری

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۴ - مطلع چهارم:موکب شاه اختران، رفت به کاخ مشتری - شش مهه داده ده نهش، قصر دوازده دری

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - در مدح ابوالمظفر جلال الدین شروان‌شاه اخستان:پیش که صبح بر درد شقهٔ چتر عنبری - خیز مگر به برق می برقع صبح بر دری

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۶ - مطلع دوم:ماه به ماه می‌کند شاه فلک کدیوری - عالم ناقه برده را، توشه دهد توانگری


  69. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨١٠:با آنکه بی نصیبم از مال و جاه دنیا - هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:شوریده کرد ما را عشق پری جمالی - هر چشم زد ز دستش داریم گوشمالی


  70. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٢٧:چهار چیزست آئین مردم هنری - که مردم هنری زین چهار نیست بری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧۵:مرا مبشر فرخنده فال خوش خبری - بگوش هوش رسانید موسم سحری


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم:افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است - مانا ز بخت یافت نگین پیمبری


  71. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٢٩:چنان زندگانی کن ای نیک رای - بوقتی که اقبال دادت خدای


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۲:پسر، خاندان را بود خانه‌دار - چو جان پدر شد به دیگر سرای


  72. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٩:ز بهر خوشدلی خویش درون دنیا را - نگاه کن که چه کفت از طریق استادی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:عتاب رنگ به من نامه‌ای فرستادی - مرا به پردهٔ تشریف راه نو دادی


  73. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵٠:عمری بغفلت ایدل نادان گذاشتی - بر عقل خود وساوس شیطان گماشتی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱:صید توام فکندی و در خون گذاشتی - صیدی ز خون و خاک چرا برنداشتی


  74. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶٣:گر تمتع ترا ز نقره و زر - اینقدر بس که قابض آنی


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۰ - امام مطلق نجم المله والدین ابوالفضایل احمد سیمگر در مدح خاقانی گفته بود:گرچه کان خرد مرا دانی - عاجزم در نهاد خاقانی


  75. ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٨۴:هر چه در دولت تو ساخته اند - و آنچه با کس کنی ز نیکوئی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:به خرد راه عشق می‌پوئی - به چراغ آفتاب می‌جوئی


  76. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷:دارم هوس لعل تو ایدر خوشاب - بشتاب تو هم که میکند عمر شتاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:بر خاک فتاده رند کی مست و خراب - خونابه فشان ز آتش غم همچو کباب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:معشوقه چو بامداد برخاست ز خواب - یک نیمه نمود رح ز پیروزه نفاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲:دی ترک پری پیکر من مست خراب - با تیر و کمان کرد سوی دشت شتاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:ما از می نابیم چنین گشته خراب - بس خانه که آن زمی خرابست و بیاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶:ای باد سحر گهی بصد جهد و شتاب - برخیز و جلال ملک و دین را دریاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:ای گشته دلم ز آتش هجر تو کباب - باز آی من سوخته دلرا دریاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹:ای طاهر اسحق بیا و در یاب - کز آتش هجران تو دل گشت کباب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:اسبی که قضا در پی او وقت شتاب - باشد چو خر لاشه که افتد بخلاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:آمد ز خرابات بتم مست و خراب - بر گرد گل از کلاله صد حلقه و تاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳:جان برخی آنروز که آن در خوشاب - با بنده بصد ناز همی کرد عتاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷:در هجر بسی مکوش ای در خوشاب - کایام میان ما بصد جهد و شتاب


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:از من شب هجر می‌بپرسید حباب - دریای غمم کدام آرام و چه خواب

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب - چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:ای تیغ تو آب روشن و آتش ناب - آبی چو خماهن، آتشی چون سیماب


  77. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:گفتم که شنیدم که ترا زحمت تب - افتاد و مرا شد ز غمت روز چو شب


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:خاقانی را ز بس که بوسید آن لب - دور از لب تو گرفت تبخال از تب

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:گر من به وفای عشق آن حور نسب - در دام دگر بتان نیفتم چه عجب

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:آمد به چمن مرغ صراحی به شغب - جان تازه کن از مرغ صراحی به طرب


  78. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:ایدل اگر اعتقاد تو هست درست - می دان که ترا روزی تو خواهد جست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱:ای سرور عهد هرکه شمشیر تو بست - شیر فلکش به زیر پالان چو خرست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳:این برشده دولاب که گردد پیوست - گاهیش بلند بینی و گاهی پست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:از بس که دلم با سر زلف تو نشست - چون زلف تواش فتاد صد گونه شکست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹:تا روی ترا بدیدم ایعشوه پرست - در دیده من نقش خیال تو نشست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱:برخیز سحرگه ای صبا چابک و چست - با خواجه شهاب دین بگورست و درست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:دل شد ز پی وصل دلارام ز دست - جان نیز بران عزیمت از جای بجست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۳:در کارگه وجود هر نقش که هست - نقاش الست بیتو آن نقش ببست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:دی ابن یمین صبحدمی جام بدست - با سر و قدی بر سر گلزار نشست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲:در باغ جمالت ای بت عشوه پرست - سیب ز نخ ساده و شفتالو هست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵:دل در سر زلفین بتان نتوان بست - وز دست فراقشان به جان نتوان جست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۶:دی خسرو سیاره چو با شام نشست - از جیش حبش فتاد بر روم شکست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:دستی که گرفتی سر آن زلف چو شست - پائی که ره وصل نوشتی پیوست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:خاقانی را شکسته دیدی به درست - گفتی که ز چاره دست می‌باید شست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:چون سوی تو نامه‌ای نویسم ز نخست - یا از پی قاصدی کمر بندم چست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸:نور رخ تو طلسم خورشید شکست - خورشید ز شرم سایه از خلق گسست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:شب چون حلی ستاره درهم پیوست - ما هم چو ستارگان حلی‌ها بربست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴:خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست - در کار شکسته‌ای چو خود دل دربست


  79. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:افسوس که موسم جوانی بگذشت - و ایام نشاط و شادمانی بگذشت

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۲:هر کس که از این عالم فانی بگذشت - وز عادت و رسم این جهانی بگذشت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:در غصه مرا جمله جوانی بگذشت - ایام به غم چنان که دانی بگذشت


  80. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶:انسبزه که گرد چشمه نوش تو خاست - در صورت اگر چه طوطی شکر خاست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:تا سقف سپهر نیل پیکر بر پاست - از جمله شهان اگر همیپرسی راست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۷:سردار جهان خواجه که آئینش سخاست - بحریست کفش که موج آن جمله عطاست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۷:گر هر چه کند بنده بتقدیر خداست - گفتن که بداست کار میخواره خطاست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹:دی گفت یکی که داشت با من دل راست - کای ابن یمین وجه معاشت ز کجاست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۴:سلطان گل ار چه با بسی برگ و نواست - هر چند که زر دوخته بر چین قباست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵:گیرم که بصد رسید عمریکه تر است - آخر نه که اندر پی آن روز فناست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۸:زلفت صنما مایه ده مشک خطاست - با چین دو زلفت سخن از مشک خطاست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:آب جگرم به آتش غم برخاست - سوز جگرم فزود تا صبر بکاست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:خاقانی اگر نقش دلت داغ یکی است - نانش ز جهان یا ز فلک بی‌نمکی است

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:خاقانی از آن ریزش همت که توراست - جستن ز فلک ریزهٔ روزی نه رواست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:ملاح که بهر ماه من مهد آراست - گفتی کشتی مرا چو کشتی شد راست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست - یک قسم فتادند چنان که‌ایزد خواست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:تا یار عنان به باد و کشتی داده است - چشمم ز غمش هزار دریا زاده است


  81. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۷:آویختم ایجان دلکی در کویت - از طاق دو ابروت بیکتا مویت

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۳:ای سرمه چشم بنده خاک کویت - دور از تو تنم گشت چو تار مویت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:زنار خطی عید مسیحا رویت - من کشتهٔ آن صلیب عنبر بویت


  82. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲:ایدل طلب دوست گرت عادت و خوست - بیرون مبر از خویش پی اندر پی دوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴:گفتم نخورم باده که کاری نه نکوست - تا باز رهم ز طعنه دشمن و دوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱:حاصل چه از این که صورت خواجه نکوست - چون مغز نبیندش خرد در خور پوست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:بینی کله شاه که مه قوقهٔ اوست - گیتیش بگنجدی نگنجد در پوست


  83. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶:آنمه سوی ما چون نظر سعد نداشت - با ما ز تحملات چیزی نگذاشت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:عشق آمد و عقل رفت و منزل بگذاشت - غم رخت فرو نهاد و دل، دل برداشت


  84. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷:ای لعل لبت مایه‌دهِ آب حیات - بوسی بده از نصاب حُسنت به زکات

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۸:تا رست بگرد شکرت شاخ نبات - عشاق تو کردند صفتهاش اثبات

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۱:گفتم که چرا از شکرت رست نبات - واندر ظلمات چون شد آن آبحیات


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:چه آتش و چه خیانت از روی صفات - خائن رهد از آتش دوزخ هیهات


  85. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۲:ای رنگرز این خوی بدت ننگی نیست - با من سخن تو هیچ بی جنگی نیست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:خاقانی اگر ز راحتت رنگی نیست - تشنیع مزن که با فلک جنگی نیست


  86. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۵:تا دیده من دید زهر خوبترت - بیخوابم از اندیشه روی چو خورت

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۸:عشق لب و دندان چو لعل و گهرت - کر دست مرا معتکف خاک درت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:گر سایهٔ من گران بود در نظرت - من رفتم و سایه رفت و دل ماند برت


  87. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۴:دیوانه دلم که میل طبعش بهواست - در کوی بتان کارگهی میآراست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:آن بت که ز عشق او سرم پر سوداست - نقش کژ او هیچ نمی‌گردد راست


  88. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۴:ای بنده بالای تو سرو آزاد - همچون تو بتی مادر ایام نزاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۷:تا چرخ و فلک مدار بنیاد نهاد - از مادر ارکان پسری چون تو نزاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۱:شاها ز منت گرچه نمیآید یاد - روزی کرمت هم دهدم آخر یاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۹:هر کو ز هوا در آتش می افتاد - بر پیکر خاکی در ادبار گشاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۹:دانی بچه ماند ای بت حور نژاد - خالی که میانه دو ابروت فتاد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹:کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد - هم باقر بود هم رضا هم سجاد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱:تا چشم رهی چشم تو را چشمک داد - از چشمهٔ چشم من دو صد چشمه گشاد


  89. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۵:این چرخ سراسیمه بیفایده گرد - چون قسمت ارزاق خلایق میکرد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:در باغچهٔ عمر من غم پرورد - نه سرو نه سبزه ماند، نه لاله، نه ورد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:چون درد تو بر دلم شبیخون آورد - دندانت موافق دلم گشت به درد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:گردی لبت از لبم به بوسی آزرد - تب دوش تن مرا بیازرد به درد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:تا زخم مصیبت دل خاقانی آزرد - از نالهٔ او جهان بنالید به درد


  90. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۲:آن دل که بر او مهر تو تابان باشد - میسوزد و شمعوار خندان باشد

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۷:هر چند که فرزند بسامان باشد - دردیست که بی مایه درمان باشد

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۳:هرچ آن هنر جمله بزرگان باشد - و اسباب سیادت سترکان باشد

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۸:غریب اگر چه وزیر شه جهان باشد - همیشه میل دلش سوی خانمان باشد

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۹ - ایضاً:آن چیست که چون ابروی جانان باشد - قلب وی و مستویش یکسان باشد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:آن شب که دلم نزد تو مهمان باشد - جانم همه در روضهٔ رضوان باشد


  91. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۳:اسبی که مرا میر شرفشه بخشید - هرگز نه جوانش دید و پیری بشنید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۰:ایدل ز کست گرچه نوائی نرسید - لیکن اگر آنکس که ترا کرد پدید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۳:تا ماتم فرزند علی گشت پدید - خون گشت دل کسیکه این قصه شنید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۸:چون شب رقم از غالیه بر روز کشید - آمد بت من در پی او ماه رسید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۳:چون گشت زمین از سپه برف سفید - از پرتو خورشید بریدیم امید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۸:خورشید نماز شام چون روی تو دید - کرد از تو حجاب و روی در پرده کشید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۱:گفتند که از برگ گلش خار دمید - وان حسن که دیده ئی بانجام رسید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۴:گفت آنکه مرا دید ز طاعات بعید - کاندیشه نمیکنی تو از وعد و وعید


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:دیدی که نسیم نوبهاری بوزید - ما را ز بهار ما نسیمی نرسید


  92. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۵:از بهر جهان غم مخور ای نادان مرد - کانکس که نخورد غم جهان آسان کرد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:دندان من ار دوش لبت رنجان کرد - تب با تن من به رنج صد چندان کرد


  93. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۳:از سبزه چو گل خورد گکی چند نمود - بلبل بهزار صوت و الحانش ستود

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۱:چون نرکس تو غمزه جادو بگشود - از جمله گلها قصب السبق ربود

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۶:دلبر شب دوش چون ز رخ پرده گشود - مه کرد طلوع و نور بر نور فزود

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۹:پندم بشنو که هر که این پند شنود - شد حاصل عمر او بگیتی همه سود

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۰:محمود طبیب چون بطب دست گشود - در معجز عیسی ید بیضا بنمود

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۳:گل از پی خرده ئی که از خرقه نمود - بنگر که چه تشنیع ز بلبل بشنود

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۳:فریاد مرا ز خامه قیر اندود - کو راز دلم بدشمن و دوست نمود

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۸:ز آوردن خلق سوی صحرای وجود - گر عاشق و معشوق نبودی مقصود


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود - زین روی بنفشه حلقه درگوش نمود

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود - برخواندم و زو شبی دگر کردم سود

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:ای بت علم سیه ز شب صبح ربود - برخیز و می صبوحی اندر ده زود


  94. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۴:آورد خط آن نگار تا بنماید - ما را که شب و روز بهم می شاید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۴:هر نقش که از پرده فلک بنماید - شب جمله مرا شعبده بر میآید

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۶:هر چند که دخت رز طرب افزاید - و ابواب فتوح روح را بگشاید


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸:خاقانی را که آسمان بستاید - ای فاحشه زن تو فحش گوئی شاید


  95. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۱:خصمت که عناد با تو آغاز کند - چون کوف بود که قصد شهباز کند


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:چون زاغ سر زلف تو پرواز کند - در باغ رخت به کبر پر باز کند


  96. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۸:ما را فلک از دوست اگر دور افکند - ور همچو بنات نعشمان ز هم بپراکند

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۳:روزی که ز تن قطع کند جان پیوند - یا رب مکن این زبان جاری در بند


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸:ای صاحب رای کامل و بخت بلند - سعی تو برای مال دنیا تا چند


  97. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۱:زلفت که دلم بسته بموئی دارد - صد شیفته بر هر سر کوئی دارد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴:استاد علی خمره به جوئی دارد - چون من جگری و دست و روئی دارد


  98. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۲:صد ره دلم ار مهر از و برگیرد - بازش چو ببیند هوس از سر گیرد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:هر روز فلک کین من از سر گیرد - بر دست خسان مرا زبون تر گیرد


  99. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۳:از بس که رسید از رخ و از غمزه یار - بر لاله و نرگس ستم ایام بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۸:از خنده رعد و گریه ابر بهار - وقتست جهانرا که شود چون رخ یار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۹:ایساقی شکر لب طوطی گفتار - گرمی نبود گرد ز شهدانه برار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶:هنگام بهارست بتا باده بیار - کاراسته شد بزم طرب همچو نگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸:هر چند که پیریم و ضعیفیم و نزار - والات وادات کار افتاده ز کار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۴:داود نبی چو برگشادی اسرار - گفتی بپسر پند من از دل مگذار


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:خاقانی ازین خانه و خوان غدار - برخیز و به خانیان کلیدش بسپار

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:خاقانی اگر یار نماید رخسار - رخسار چو زر به ناخنان خسته مدار

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:خاقانی ازین مختصران دست بدار - در کار شگرف همتی دست برآر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:دانی ز چه یک نام حق آمد غفار - یعنی که به مجرمان عاصی رحم آر


  100. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۵:ایدل غم نا آمده زنهار مخور - وانغم که گذشت از تو هم زو بگذر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۲:من برکشم این پیرهن زهد ز سر - پس در کشمت همچو قبا تنگ ببر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴:هنگام سپیده دم گل سیب نگر - ز آب بقمش نقطه ز ده باد سحر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵:چون یافت تن از خلعت شه زینت و فر - نیکو سخنی گفت درینمعنی سر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۰:اینهم بشنو ای پسر نیک اختر - از زر مطلب همین زر و هیچ دگر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۲:در هجر تو از آه من و خون جگر - هم صبح اثر دارد و هم شام خبر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳:گلدسته برخسار تو چون کرد نظر - گفتا که نیم از تو بخوبی کمتر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۵:روزی بخوشی اگر توان برد بسر - زنهار پسر انده بیهوده مخور

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۷:گفتتد مرا که بر ابوبکر و عمر - مدحت گوی رستی بقیامت ز سقر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۰:فرزند اعز محمد ای جان پدر - آیا بود اینکه بینمت بار دگر

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۱ - ایضاً:پرسم لغزی ای شده فاش از تو هنر - فکری کن و جهدی کن و بیرون آور


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:چرخ استر توسن جل سبز اندر بر - خاقانی ازین توسن بد دست حذر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵:خاقانی را آنکه بود سلطان هنر - چون شمع بسی نشست بر کرسی زر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر - ننشینم تا نخایم آن شکر تر


  101. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۶:ای دل اگرت مال شد از دست بدر - باکی نبود چو می‌رود عمر به سر


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:ای چشم تو فتنهٔ فلک را قلوز - هجران تو شیر شرزه را گیرد بز


  102. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۱:بنگر بفروغ شمع وانطلعت و چهر - اندوده بدود آتشین روی سپهر


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹:ای داده تو را دست سپهر و دل دهر - از بخت تو را تخت و هم از دولت بهر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱:دل کوفته‌ام چو تخمکان ز آتش قهر - لب شسته به هفت آب ز آلایش دهر


  103. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۱:هر کو ز فریب اهرمن باشد دور - باید که بود معتقد بعث و نشور


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:ای نام تو در شهر به خوبی مشهور - وصل تو تمنای هزاران مهجور


  104. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۶:در عشق من و تو هر دو ایمایه ناز - نو شد بجهان قصه محمود و ایاز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۷:تا کرد در جود کف راد تو باز - در ناز و نعیم غرقه اند آز و نیاز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۰:پروانه صفت در آتشم زاندم باز - کز باد اجل فروشد آنشمع طراز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۱:رفتند و ز رفتگان یکی نامد باز - تا با تو بگوید سخن از پرده راز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۴:با خوش پسری بحسن چونشمع طراز - گشتم نفسی بنرد بازی دمساز


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹:ای نیش به دل زین فلک سفله نواز - وی شیشهٔ عشرت شکن شعبده باز

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز - وی شب شب وصل است دژم باش و دراز

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز - وی چرخ مدر پردهٔ خاقانی باز


  105. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۸:گفتیم بدانماه کلهدوز امروز - کی طالع دلبری ز حسنت پیروز


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶:هرکس که شود به مال دنیا فیروز - در چشم کسان بزرگ باشد شب و روز


  106. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۹:ایدل اگرت هست سر دلبر خویش - موئی ز سر نگار سیمینبر خویش


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶:ای گشته به نور معرفت ناظر خویش - آشفته مکن به معصیت خاطر خویش


  107. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱۹:گر خوش گذرانی گذرد عمر تو خوش - ور کم بزنی نقش تو آید همه شش


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱:خاقانی اگرچه خاک توست ای مهوش - چون آتش و آب و باد باشد سرکش


  108. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۴:آنخواجه که دارد کف دربار چو میغ - و آن گرد که خون چکانداز میغ بتیغ

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۵:چون آتش و آب گر نشستی در میغ - هم دست اجل بر تو کشد ناگه تیغ


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴:برداشت فلک به خون خاقانی تیغ - تا ماه مرا کرد نهان اندر میغ

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶:خاقانی را طعنه مزن زهر آمیغ - کز حکم شما نه ترس دارد نه گریغ


  109. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۷:ای حکم ترا مطیع از قاف بقاف - وی جمله شهانرا سر کوی تو مطاف


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸:از صحبت همدمان این دور خلاف - گویم سخنی اگر نگیری به گزاف

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۹:در عشق تو شد موی زبانم به گزاف - کان موی میان ز غم دلم کرد معاف


  110. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۳:ز ابروی تو و روی تو در ملک جمال - حالی عجب افتاد و چگویم که چه حال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۰:افسوس که آفتاب عمرم به زوال - نزدیک رسید و دیده در خواب و خیال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۱:تا مردم چشم پر نمم روز وصال - دیدست رخ انصنم زهره جمال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۳:در حال حیاتم ای بت مشکین خال - هرگز نکنی یاد من مسکین حال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۶:زیبا صنمی بناز کی آب زلال - تذکیر همیگفت بصد غنج و دلال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۹:علمی که ترا می نرساند به کمال - مالی که ترا می نکند نیکو حال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۰:در چشم تو باشد سخنم سحر حلال - و اندر دهنت سخن بود تنگ مجال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۱:دارد صنم ماهوش زهره جمال - خالی بمیانه دو ابرو و چه خال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۲:در خطه سبزوار دیدم امسال - حالی که نماند بر فرزانه مجال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۵:ما بر در شکریم و قناعت همه سال - فارغ شده از نیک و بد اهل جدال

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۶:ایدل طلب گذشته امریست محال - امید بنا آمده باشد ز خیال

    ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۸ - تاریخ کشته شدن تاج الدین علی شمس الدین بدست پهلوان حیدر:چون هفتصد و پنجاه و دو رفت ز سال - بیش از دو نمانده بد ز ماه شوال


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۶:ای بدر همال قدر خورشید جمال - کیوان دل مشتری رخ زهره مثال


  111. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۴:تا غالیه‌گون خال‌ِ مه‌ِ مهر گسل - پروانه‌صفت فتاد بر شمع چِگِل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۹:خواهد شدن از تن نظر جان زایل - ناگشته بجز حسرت و ارمان حاصل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۴:در پای گل از دست منه ساغر مل - بیمل نتوان برد بسر موسم گل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۵:در حیرتم از روی تو ایماه چکل - کآن صورت زیبا ز چه آبست وز گل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۷:پیوسته ز رویت ایمه مهر گسل - پروانه نور میبرد شمع چکل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۳:روزی که دلم شدی بخوبان مایل - بودی ز وصالشان مرادم حاصل


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۱:ای درد چو بی‌درد ز حالم غافل - بر گردن او بستهٔ مهری از دل


  112. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۹:ایدل اگرت کار جهان نیست بکام - خوشباش که ناخوش نبود محنت عام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۶:آنها که حلال زادگانند و کرام - کردند نکاح دختر کرم حرام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۹:منزلگه خویش و دوستان جمله بکام - وز دشمن و حاسد نه نشان باد و نه نام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۰:لقمان که حکیمان جهانراست امام - فرمود بحفظ چار در چار مقام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۹:گر من نظری کنم بدان ماه تمام - باید که ملامت نکند شیخ و امام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۴:کردند بجای من بدی جمع لئام - گفتم که نمایم بمکافات قیام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۳:شد دعوی دوستی در ایام حرام - الفت ز که مردمی کجا دوست کدام

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ١٢ - ترجمه:در بذل طعام کوش و افشای سلام - شبها بنماز کوش و الناس ینام


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:احکام شریعت است چون شارع عام - بیرون مرو از راه شریعت یک گام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۴:ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام - بر جیس و زحل، زهره حمل ثور غلام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۸:سروی است سیاه چرده آن ماه تمام - بر آب دو عارضش خطی آتش فام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۷:گردون قفسی است سبز پرچشمه چو دام - مرغان همه زین قفس پریدند مدام


  113. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۷:آن کز پی وصل او بجان میپویم - او با من و من جمله جهان میجویم

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰۹:رخسار ترا ماه ختن میگویم - بالای ترا سرو سمن میکویم


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۵:دل دل طلبید از پی ره دلجویم - بدرود کنان کرد گذر در کویم


  114. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۲:شطرنج هوس با صنم طنازم - میبازم و با او بخوشی میسازم


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۹:چون سایه اگر باز به کنجی تازم - همسایهٔ من سایه نبیند بازم


  115. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۴:هر چند بود عارض تو در نظرم - هر لحظه بود شوق رخت بیشترم

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۵:زین پیش که سودای جنون داشت سرم - بودی هوس مشغله و شور و شرم

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۶:هر چند که در هستی خود مینگرم - معنیم یکی و در هزاران صورم


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:آن ماه به کشتی در و من در خطرم - چون کشتی از آب دیده آسیمه سرم


  116. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰۲:چندانکه درین کهنه رباطیم بهم - بو تا نشویم از غم ایام دژم


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۱:خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم - دل عود بر آتش است و اشک آب بقم


  117. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۷:ای از تو جهان برون تو بیرون ز جهان - پروانه شمع رخ تو طوطی جان

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۰:ای زاده خاطر من از تاب و توان - بگرفته چو خورشید فلک جمله جهان

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۳:چون بهر نشاط و خرمی شاه جهان - بگرفت بدست خسروی تیر و کمان

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۲:گر هست کسیکه حکم او هست روان - پس هر چه کند بنده تو از بنده مدان

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۳:در دیده دریا وشم آنجان جهان - تا رسته دندان گهر کرد عیان

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۶:جان باید و نان و نان نباید بیجان - آن باید و این وزین چه آید بی آن


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۸:گاهی که کنی عهد و وفا با یاران - زنهار وفای عهد خود واجب دان

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۱:پیداست که سودای تو دارم ز نهان - صفرا مکن این آتش سودا بنشان

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵:خاقانی اگرچه دارد از درد نهان - جان خسته و دیده غرقه و دل بریان


  118. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۱:از بهر نشاط و طرب ای ابن یمین - با دختر رز تا بتوانی منشین

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۵:خوشباش که روزی رسد ای ابن یمین - حاجت نبود مگر بکوشش چندین

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۶:هرگز دهنت ایصنم سیم سرین - با پسته برابر نکند ابن یمین

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۰:خواهی که شوی با طرب و عیش قرین - زنهار که بر حضر سفر را مگزین

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۶:با نرگس جادوی تو گفت ابن یمین - کز تست دل خسته چنین زار و حزین


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:ای دوست به ماتم چه نشینی چندین - کز ماتم تو شدیم با مرگ قرین


  119. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۷:آمد خبریکه جان برون رفت ز تن - از واقعه زبده دوران و زمن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:در حیرتم از قاضی احکام کهن - کز حکم ویند اهل جهان بی سر و بن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۷:یا رب بچه موجب بمن بیسر و بن - هر لحظه غمی نو دهد اینچرخ کهن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۸:دی گفت مرا یکی که ای عهد شکن - نه گفته بدی که می نخواهم خوردن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۴:دی بر سر خاک دوستی دلبر من - از دیده گلاب ریخت بر برگ سمن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۵:نتوان سخن از دهان تنکت گفتن - زیراک نگنجد اندرو هیچ سخن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۰:چون زلف بنفشه را صبا داد شکن - دم بی می لاله رنگ گلبوی مزن


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۵:بس کور دل است این فلک بی‌سر و بن - زان کم نگرد به صورت آرای سخن

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۷:خاقانی را غم نو و درد کهن - آورد بدین یک نفس و نیم سخن


  120. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۷:رفتم بشما هنوز مایل دل من - با آنکه ز کس نگشت حل مشکل من

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۸:گه آتش غم شعله زند در دل من - گه آب دو دیده تر کند منزل من


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۱:تا گشت سر کوی مغان منزل من - حل گشت به یمن عشق هر مشکل من


  121. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۱:هر چند بود کعبه اسلام کنون - در مرتبه از کنشت صد پایه فزون

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۵:مائیم ز جور فلک آینه گون - با آه دلی که سنگ ازو گردد خون


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:خاقانی ازین چرخ سیه کاسهٔ دون - چونی تو در این گلخن خاکسترگون

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۰:دل خون شد و آتش زده دارم ز درون - پیش آرمیی چو خون که هست آتش‌گون

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:در کوی تو خاطری ندیدم محزون - زاهد از عقل شاد و عاشق ز جنون


  122. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۸۱:ای نور دو دیده آن سزد مذهب تو - گر منبع تحقیق بود مشرب تو


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۷:تب کرد اثر در رخ و در غبغب تو - مه زرد شد اندر شکن عقرب تو


  123. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۸:دلدار من آنحوروش امروز بگاه - آورد بگرمابه در آنروی چو ماه

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۹:رویت که بر اوست مظهر لطف اله - زیباست بر او سه نقطه خال سیاه


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۷:خاقانی و روی دل به دیوار سیاه - کز بام سپهر ملک بیرون شد ماه

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۹:خاقانی را بی‌قلم کاتب شاه - انگشت شد انگشت و قلم ز آتش آه

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۱:دیدم به ره آن مه خود و عید سپاه - بر بسته نقاب و نو چنین باشد ماه

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۴:دی صبح دمان چو رفت سیاره به راه - سیارهٔ اشک ریخت صد دلو آن ماه

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۵:گفتم پس از آن روز وصال ای دلخواه - شب‌های فراقت چه دراز آمد آه


  124. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۸:در عالم تحقیق کسی یابد راه - کز وحدت کاینات باشد آگاه


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۰:یاران جهان را همه از که تا مه - دیدیم به تحقیق در این دیه از ده

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳:ای از پری و ماه نکوتر صد ره - دیوانهٔ تو پری و گمراه تو مه


  125. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۵:ایخواجه توئی انک چو تو گرم روی - در مردی ورادی نبود هیچ گوی


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۲:بر سر کنم از عشق تو خاک همه کوی - ای برده مرا آتش تو آب از روی

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۳:خاقانی اگر در کف همت گروی - هان تا ز پی جاه، چو دونان ندوی

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:نفسم جنب غرامت است ای دلجوی - کو تیغ که غسل‌ها توان کرد بدوی


  126. ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۳:از حال من آگهی تو ای بار خدای - و آن نیز توانی که ترا باشد رای


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۰:خاقانی اگر به آرزو داری رای - نه دین به نوا داری و نه عقل به جای

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۱:تا بود جوانی آتش جان افزای - جان باز چو پروانه بدم شیفته رای

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۵:گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای - کز بنده شنوده باشی از روح افزای

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۸:سیمرغ وصالی ای بت عالی رای - دادی لقبم همای گیتی آرای

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۲:از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای - جان را به وداع کوتهی رو بنمای


  127. ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٢۴ - ترجمه:حلال داشت عراقی نبید و شربش را - ولیک کفت حرامست باده و مستی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:ز من گسستی و با دیگران بپیوستی - مرا درست شد اکنون که عهد بشکستی


  128. ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶٣ - ترجمه:ای آنکه میبرد بسفر ناقه ترا - محکم نهاد و گشته سولهاش لعل فام


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در مرثیهٔ شیخ الاسلام عمدة الدین محمد بن اسعد طوسی نیشابوری شافعی معروف به حفده:آن پیر ما که صبح لقائی است خضر نام - هر صبح بوی چشمهٔ خضر آیدش ز کام