گنجور

 
ابن یمین

آنمه سوی ما چون نظر سعد نداشت

با ما ز تحملات چیزی نگذاشت

خوشوقت دلم که گفتم انگار نبود

بر لوح ضمیر نقش انگاشت نگاشت