زهی خجسته شبی کز درم نسیم سحر
بفرخی و سعادت بمن رسید خبر
که تاج دولت و دین سرور زمان و زمین
که بر زمین و زمان باد تا ابد سرور
خدایگان جهان آنکه با جلالت و قدر
نزاد مثل وی از مادر زمانه پسر
ستوده تاجوری خسروی شهنشاهی
که زیب و زینت گاهست و زیور افسر
بیمن طالع فیروز و فال سعد رسید
بمستقر سعادت قرین فتح و ظفر
ز فر مقدم میمونش گشت دار الملک
چو روضه ئی که بود چشمه ساراوکوثر
چو حال رجعت و کیفیت قدوم بگفت
بشارت دگرم داد باد جان پرور
چه گفت گفت که دارای ملک و داور دین
که دین و ملک بدو فرخ اندو نیک اختر
محیط مرکز جاه و جلال خواجه علی
که چون علی ابوطالب است نام آور
جهان جود که با طبعش آشنائی یافت
کرم چنانکه بود امتزاج شیر و شکر
بیافت از کرم کردگار عزوجل
هزارگونه فتوح اندرین ستوده سفر
ز هر چه داد خدایش ستوده تر آنست
که با هزار شکوه و جلال و زینت و فر
خجسته مسند بلقیس عهد را افتاد
بتختگاه سلیمان روزگار گذر
گذر مگوی که خورشید برج عصمت را
فلک بسایه ماه دو هفته داد مقر
چو یافت ابن یمین آگهی ز صورت حال
بر آن مبشر میمون بجای نقره و زر
ز بحر خاطر خویش آنچنان کزو آید
نثار کرد چو ابر بهار در و گهر
بقرنها نه همانا که اتفاق افتد
بدین سعادت و بهجت طراز شمس و قمر
بلطف خویش خدا تا ابد جدا مکناد
مر این دو اختر فرخنده راز یکدیگر
بحسن عشرت و بزم و نشاطشان همه وقت
زمانه باد ندیم وز زهره خنیاگر
هر آنچه خاطر ایشان ملول باشد از آن
چو حلقه باد ز خلوتسرایشان بر در
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چگونه برخورم از وصل آن بت دلبر
که سوخت آتش هجرش دل مرا در بر
طمع کند که ز معشوق برخورد عاشق
بدین جهان نبود کار ازین مخالفتر
از آنکه عاشق نبود کسی که دل ندهد
[...]
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نوآر که نو را حلاوتیست دگر
فسانه کهن و کارنامه بدروغ
بکار ناید رو در دروغ رنج مبر
حدیث آنکه سکندرکجا رسید و چه کرد
[...]
بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر
ز روی سبزه بر آورد شاخ نرگس سر
خزان جهان را عهد ار چه کرده بود کهن
بهار عهد جهان باز تازه کرد ز سر
هوا نشاند ببرگ شکوفه در، یاقوت
[...]
بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر
نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر
ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز
کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور
فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او
[...]
بتا گل رخ تو کرده از بنفشه سپر
دو زلف تست دو جراره بنفشه سپر
ز تیر چشم تو ترسنده شد گل رخ تو
ز مشگناب زره کرد و از بنفشه سپر
میان زلف تو و چشم تو نبرد افتاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.