گنجور

 
خاقانی

ناگذران دل توئی کز طرب آشناتری

خاک توام به خشک جان تا به لب آتش تری

خانهٔ دل به چار حد وقف غم تو کرده‌ام

حد وفا همین بود، جور ز حد چه می‌بری

بر سر آتش هوا دیگ هوس همی‌پزم

گرچه به کاسهٔ سرم بر سرم آب می‌خوری

مایهٔ عمر جو به جو با تو دو نیمه می‌کنم

جوجوم از چه می‌کنی چیست بهانه بی زری

بر دل من نشان غم ماند چو داغ گاز ران

تا تو ز نیل رنگرز بر گل تر نشان گری

نور توییّ و سایه من، چون گل و ابر از آن کنند

چشم تو و سرشک من، رنگرزی و گازری

بر دل خاقانی اگر داغ جفا نهی چه شد

او ز سکان کیست خود تا بردت به داوری

از تو بهر تهی دوی دولت وصل کی رسد

خاصه که چون بقا و عز خاص شه مظفری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری

داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری

از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم

پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری

وصل تو را به جان و دل می‌خرم و نمی‌دهی

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
مولانا

هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری

می‌برمد از او دلم چون دل تو ز مقذری

هر هنری و هر رهی کان برسد به ابلهی

نیست به پیش همتم زو طربی و مفخری

گر شکر است عسکری چون برسد به هر دهن

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری

رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری

معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر

کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
ابن یمین

ای نفس سپیده دم جان دهمت بخدمتی

گر بجناب حضرت آصف عهد بگذری

بحر سحائب کرم کان مواهب نعم

مهر سپر مهتری اختر برج سروری

خواجه عماد ملک و دین آنکه بکلک درفشان

[...]

آذر بیگدلی

پیش که شاه اختران، تیغ کشد به لشکری؛

خیز مگر به برق می، برقع صبح بردری

پیش که صبح از طرب، خنده کند به زیر لب؛

خیز که در وداع شب، جام به گریه آوری

پیش که پرتو افگند، مهر به دشت خاوران؛

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه