گنجور

 
 
 
میبدی

ای زهر غم تو در دلم آب حیات

و ای عشوه عشق تو مرا راه نجات‌

گفتی: ببرم جان تو ای حور صفات؟

جان از تو مرا دریغ باشد؟ هیهات!

جمال‌الدین عبدالرزاق

لعل تو ازان زمرد آورد نبات

تا باید از افعی دو زلف تو نجات

برگرد لب تو سبلت سبز تو هست

چون جامه خضر بر لب آب حیات

فلکی شروانی

در ظلمت هجرت ای بت آب صفات

گم کرده راه و نیست امید نجات

باشد که چو خضر ناگه اندر ظلمات

ایزد ز تو راضیم کند آب حیات

مولانا

آن روح که بسته بود در نقش صفات

از پرتو مصطفی درآمد بر ذات

واندم که روان گشت ز شادی میگفت

شادی روان مصطفی را صلوات

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
ابن یمین

ای لعل لبت مایه‌دهِ آب حیات

بوسی بده از نصاب حُسنت به زکات

دامن ز من اندر مکش ای جان و جهان

کز صحبت چوب بید نگریخت نبات

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه