شهریارا آن شنیدستی که روزی در شکار
شاه کسری کرد سوی پیر دهقانی گذر
پیر دهقان جوزبن میکشت با او گفت شاه
نیستی گوئی بتحقیق از فلاحت با خبر
جوزبن گویند نارد کمتر از سی سال بار
تو کجا یابی از و بر، روزگار خود مبر
گفت ما خوردیم بر از کشته های دیگران
هر که آید گو بری از کشته های ما بخور
شاهرا از وی خوش آمد اینسخن گفتا که زه
یکهزار از بهر وی گنجور شه بشمرد زر
پیر گفت ار کشت غیری بر بسی سال آورد
کشت من باری بیکروز آمد ایخسرو ببر
شاه کسری بهر تحسین بار دیگر گفت زه
خازنش چون بار اول داد زر بار دگر
من کنون ز آن پیر دهقان هیچ کمتر نیستم
صد ره از کسری تو خود هستی برتبت بیشتر
کردهای شعر مرا صد بار تحسین و نشد
یک ره احسان همره تحسینت ای جمشید فر
کی توانم کرد حمل اینحال بر تقصیر شاه
طالع بد حال من شد موجب حرمان مگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شهریار به گفتگوی بین شاه کسری و یک پیر دهقان اشاره دارد. در این داستان، شاه در حال شکار به پیر دهقان که در حال برداشت جوز است، میرسد و از او دربارهٔ فلاحت سؤال میکند. پیر دهقان به خود میبالد که محصولش را با زحمات خود بهدست آورده و نمیخواهد از دسترنج دیگران بخورد. شاه به او پاداشی میدهد، اما پیر تأکید میکند که محصول او نتیجه زحمتهایش بوده و به راحتی بهدست نیامده است. شاه در نهایت به خود میاندیشد که به رغم تحسینها، نمیتواند بار گناه و ناتوانی خود را نادیده بگیرد. این شعر به ارزش کار و زحمت و نیز به نقد قدرت و تحسینهای بیپایه اشاره دارد.
هوش مصنوعی: روزی شهریار، هنگام شکار، از کنار یک پیر دهقان گذشت و صدایی را شنید.
هوش مصنوعی: یک دهقان پیر در حال خرمنکنی بود و با خود میگفت که تو واقعا شاه نیستی، به نظر میرسد که از کشاورزی و کار در زمین بسیار آگاه هستی.
هوش مصنوعی: میگویند که عمر انسان به شش دانگ عمرش محدود است و کمتر از سی سال، پس روزگار خود را با بیهودهگوییها هدر نده.
هوش مصنوعی: گفتند ما از قربانیان دیگران استفاده کردیم، هر کسی که بیاید، بگو از قربانیان ما هم استفاده کن.
هوش مصنوعی: شاهراه از او خوش آمد. این سخن گفت که از هزار به خاطر او، خزانهدار شاه، زر را شمرد.
هوش مصنوعی: پیر فرمود که اگر دیگری سالها زحمت کشیده و محصولی به دست آورده باشد، اما در یک روز شخصی مانند تو بیاید و آن را برباید، همه آن تلاشها بیهوده خواهد بود.
هوش مصنوعی: شاه کسری بهخاطر تحسین، بار دیگر گفت که از خازنش، همانطور که بار اول طلا داد، بار دیگر نیز طلا بدهد.
هوش مصنوعی: من حالا از آن کشاورز پیر کمتر نیستم و به مراتب از تو که پادشاهی، بالاتر هستم.
هوش مصنوعی: شعر من را بارها ستایش کردی، اما هرگز یک بار هم kindness و نیکی را با آن ستایش نشان ندادهای. ای جمشید فر، نیکوست که ستایش تو خالی از محبت نباشد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم این وضعیت دشوار را به دلیل اشتباهات خودم بر گردن تقدیر بگذارم، در حالی که سرنوشت بد من باعث پریشانی و ناکامیام شده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.