گنجور

 
خاقانی

آن بت که ز عشق او سرم پر سوداست

نقش کژ او هیچ نمی‌گردد راست

پیش آمد امروز مرا صبح‌دمی

گفتم به دلم هرچه کنی حکم توراست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode