پیش که صبح بر درد شقهٔ چتر عنبری
خیز مگر به برق می برقع صبح بر دری
پیش که غمزه زن شود چشم ستارهٔ سحر
بر صدف فلک رسان خندهٔ جام گوهری
برکش میخ غم ز دل پیش که صبح برکشد
این خشن هزار میخ از سر چرخ چنبری
ساخت فرو کند ز اسب، آینه بندد آسمان
صبح قبا زره زند، ابر کند زرهگری
زآنکه برهنگی بود زیور تیغ صبح فش
صبح برهنه میکند بر تن چرخ زیوری
گاه چو حال عاشقان صبح کند ملونی
گه چو حلی دلبران مرغ کند نواگری
چون به صبوح بلبله قهقهه کرد و خندهنی
خنده کند نه قهقهه، صبح چو نوگل طری
روز به روزت از فلک نزل دو صبح میرسد
صبح سه گردد ار به کف جام صبوحی آوری
نوبر صبح یک دم است، اینت شگرف اگر دهی
داد دمی که میدهد صبحدمت به نوبری
فرض صبوح عید را کز تو به خواب فوت شد
صدره اگر قضا کنی تا ز صبوح نشمری
نیست ز نامده خبر وز دم رفته حاصلی
حاصل وقت را نگر تا دم رفته ننگری
عمر پلی است رخنهسر، حادثه سیل پل شکن
کوش که نارسیده سیل، از پل رخنه بگذری
آنکه غم جهان خورد، کی ز حیات برخورد
پس تو غم جهان مخور، تا ز حیات برخوری
آهوکا! سگ توام می خور و گرگ مست شو
خواب پلنگ نه ز سر گرچه پلنگ گوهری
برگ می صبوح کن، سرکه فروختن که چه
گرچه ز خواب جستهای خوش ترش و گران سری
خواب تو مینشاندم بر سر آتش هوس
کان همه مشک بر سرت وین همه مغز را تری
شو به گلاب اشک من خواب جهان ز عبهرت
تا به دو لاله درکشی جام گلاب عبهری
هم به گلاب لعل بر، درد سرم که از فلک
با همه درد دل مرا درد سری است بر سری
برق تویی و بید من، سوختهٔ توام کنون
سوخته بید خواه اگر رواق عید پروری
رقص کنان نگر خره لعل غبب چو روی تو
طوق کشان سرودمش چون خطت از معنبری
بر غبب و دم خزه خیز و رکاب باده ده
چون دمش از مطوقی چون غببش ز احمری
منتظری که از فلک خوانچهٔ زر برآیدت
خوانچه کن و چمانهکش خوانچهٔ زر چه میبری
جز جگری نخوردهای بر سر خوانچهٔ زر برآیدت
عمر تو میخورد تو هم در غم خوانچهٔ زری
کردهٔ چرخ جو به جو دیده و آزمودهای
کرده به جور جو جوت هم به جوال او دری
در ده از آن چکیده خون ز آبلهٔ تن رزان
کبلهٔ رخ فلک، برد عروس خاوری
از پس زر اختران کامده بر محک شب
رفت سیاهی از محک، ماند سپید پیکری
تیره شد آب اختران ز آتش روز و میکند
بر درجات خط جام آب چو آتش اختری
چرخ کبود جامه بین ریخته اشکها ز رخ
تا تو ز جرعه بر زمین جامهٔ عید گستری
آن می و جام بین بهم گوئی دست شعبده
کرده ز سیم ده دهی صرهٔ زر شش سری
در کف ساقی از قدح حقهٔ لعل آتشی
در گلوی قدح ز کف رشتهٔ عقد عنبری
ساقی بزم چون پری جام به کف چو آینه
او نرمد ز جام اگر ز آینه میرمد پری
در کف آهوان بزم آب رز است و گاو زر
آتش موسوی است آن در بر گاو سامری
از قطرات جرعهها ژالهٔ زرد ریخته
یافته چون رخ فلک پشت زمین مجدری
دختر آفتاب ده در تتق سپهر گون
گشته به زهرهٔ فلک حامله هم به دختری
کرده به جلوه کردنش باد مسیح مریمی
کرده به نقش بستنش نار خلیل آزری
مطرب سحرپیشه بین در صور هر آلتی
آتش و آب و باد و گل کرده بهم ز ساحری
بربط اعجمی صفت هشت زبانش در دهان
از سر زخمه ترجمان کرده به تازی و دری
نای عروسی از حبش ده ختنش به پیش و پس
تاج نهاده بر سرش از نی قند عسکری
چنگ برهنه فرق را پای پلاس پوش بین
خشک رگی کشیده خون ناله کنان ز لاغری
دست رباب و سر یکی بسته به ده رسن گلو
زیر خزینهٔ شکم کاسهٔ سر ز مضطری
چنبر دف شکارگه ز آهو و گور و یوز و سگ
لیک به هیچ وقت ازو هیچ شکار نشکری
روز رسید و محرمان عید کنند زین سبب
روز چو محرمان زند لاف سپید چادری
در عرفات بختیان بادیه کرده پیسپر
ما و تو بسپریم هم بادیهٔ قلندری
در عرفات عاشقان بختی بیخبر توئی
کز همه بارکشتری وز همه بیخبرتری
دی به نماز دیگری موقف اگر تمام شد
چون تو صبوح کردهای مرد نماز دیگری
ور سوی مشعر الحرام آمدهاند محرمان
محرم می شویم ما میکده کرده مشعری
ور به منی خورد زمین خون حلال جانوران
ما بخوریم خون رز تا نرسد به جانوری
هر که کبوتری کشد هم به ثواب در رسد
خیز و ببر گلوی دل، کو کندت کبوتری
سنگ فشان کنند خلق از پی دین به جمره در
ما همه جان فشان کنیم از پی خم به می خوری
ور به طواف کعبهاند از سر پای سر زنان
ما و تو و طواق دیر از سر دل، نه سرسری
ور همه سنگ کعبه را بوسه زنند حاجیان
ما همه بوسه گه کنیم آن سر زلف سعتری
کوی مغان و ما و تو هر سر سنگ کعبهای
پای تو کرده زمزمی، دست تو کرده ساغری
طاعت ماست با گنه کز پی نام درخورد
روی سپید جامه را داغ سیاه گازری
کعبه به زاهدان رسد، دیر به ما سبو کشان
بخشش اصل دان همه، ما و تو از میان بری
زهد شما و فسق ما چون همه حکم داور است
داورتان خدای بس، اینهمه چیست داوری
گر حج و عمره کردهاند از در کعبه رهروان
ما حج و عمره میکنیم از در خسرو سری
خاطر خاقانی از آن کعبه شناس شد که او
در حرم خدایگان کرده به جان مجاوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی صبح و حال و هوای آن میپردازد و با تصاویری شاعرانه از روشنی و شادی صبح، عشق و زندگی، و همچنین غمها و چالشهای زندگی حرف میزند. شاعر از بزرگترین لذتها و بیخبریهای زندگی صحبت میکند و میگوید که در زندگی نباید از غمهای جهان غصه خورد و باید از لحظههای زیبا بهره برد. همچنین تأکید میکند که عمر مانند پلی است که از خطرات باید گذر کرد و در نهایت به قدس و عشق در زندگی اشاره میکند. شاعر با دعوت به جشن و شادابی مومنان و عاشقان، نشان میدهد که در هر لحظه از زندگی باید با شوق و شادی زندگی کرد و بهجای غم خوردن، از لحظههای زیبا استفاده کرد.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه صبح به همراه بوی خوش چتر عطرین برآید، شاید به خاطر درخشش صبحگاهی، بر دری بیفتم.
هوش مصنوعی: وقتی که چشمان زیبا و فریبنده به زیبایی مینگرند، ستارههای صبح روی آسمان به ظاهر درخشان و با شکوه خودشان، مانند دانههای گرانبها با لبخندی دلنشین نمایان میشوند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه را از دل خود بیرون کن، چرا که صبح زود، هزار مشکل و درد را از آسمان برخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سرویس به اسب میخواباند و آسمان را مانند صبح زود میپوشاند. ابر مانند زرهپوشی از زره خود استفاده میکند و به زمین میآید.
هوش مصنوعی: صبح که فرا میرسد، با روشناییاش، لباس برهنگی و زیبایی را بر تن آسمان میپوشاند؛ بهگونهای که مانند زیوری میدرخشد.
هوش مصنوعی: گاه پیش میآید که حال عاشقان مانند صبح پرنور و شاداب میشود، و گاهی نیز مانند زینتبخشی دلبرها، دل انسان به سرود و نوا درمیآید.
هوش مصنوعی: وقتی صبح فرا میرسد، بلبل با صدای شاد و خندهدار خود به شادی و نشاط میپردازد و صبح مانند گلی تازه و زیبا میتابد.
هوش مصنوعی: هر روز بر شما از آسمان صبحهای نوین نازل میشود، به شرطی که اگر جام شرابی به دست آورید، روز شما به صبحی سرشار از شادی و خوشی بدل میشود.
هوش مصنوعی: صبح نو و تازه فقط یک لحظه است و اگر بتوانی از این لحظه استفاده کنی، این فرصت بینظیر خود را به تو میدهد تا از تازگی صبح بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: تصور کن که روز عید صبح با تو گذشت و من در خواب آن را از دست دادم. اگر قضا و قدر اجازه دهد، تا زمانی که دوباره از خواب بیدار شوم، برایم زمان بشمار.
هوش مصنوعی: از آمدن کسی خبری نیست و از رفتن کسی هم بهرهای به دست نمیآید. زمان را تو بسنج، تا زمانی که رفته، آن را غنیمت شمار.
هوش مصنوعی: زندگی مانند پلی است که در آن مشکلات و چالشها به مانند سیل در حال آمدناند. باید تلاش کنی که از این پل عبور کنی قبل از آنکه مشکلات به تو برسند و به جریان زندگیات آسیب بزنند.
هوش مصنوعی: کسی که به فکر مشکلات و دردسرهای زندگی است، نمیتواند از زندگی لذت ببرد. پس تو نیز به دغدغههای دنیا فکر نکن تا بتوانی از زندگی خوش بگذرانی.
هوش مصنوعی: ای آهو! من مانند سگی هستم که به دنبال تو میدود. هر چند که بهتر است به خواب پلنگ بروی و از گزند گرگ دوری کنی، اما بدان که گرگ هم میتواند خطرناک باشد. این نشان میدهد که حتی قویترین موجودات هم میتوانند در شرایط سخت به خواب بروند.
هوش مصنوعی: برگ می، صبح را خوشبو کن، چرا که هرچند از خواب بیدار شدهای، طعم ترش و سنگین سرکه بهتر است.
هوش مصنوعی: من آرزوهای تو را بر آتش تمایلاتم میگذارم، چرا که همه زیبایی و خوشبوئی تو بر سر توست و این احساسات عمیق من همواره تازه و زندهاند.
هوش مصنوعی: اشک من مانند گلاب است و خواب دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد. هنگامی که تو با چهرهات که به زیبایی گلهای لاله است، این گلاب را به دو لاله میکشی، دلم غمگین میشود.
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و لطافت این گلاب، اما دردی که بر دوش من است، ناشی از گرفتاریها و مصائب به وجود آمده از آسمان است. درد من فراتر از اینهاست و کاملاً عمیق و ریشهدار است.
هوش مصنوعی: تو مانند برقی و من مانند بیدی هستم که به خاطر تو سوختهام. اکنون که سوختهام، اگر ممکن است مرا از بیداد نجات ده و به عید و خوشیها برسان.
هوش مصنوعی: در حال رقص و شادی، به خری نگاه کن که زینت زیبایی بر گردن دارد و این مانند آهنگی است که به خاطر زیبایی خط تو مینوازد.
هوش مصنوعی: به معنای کلی میتوان گفت: بر روی گردن و دم گیاه خزه، و پای باده را به او بده، چون که دم او از کاسهای مخصوص و گردن او از گُلهای زینتی است. این تصویر نشاندهنده زیبایی و زینت در طبیعت و اشیاء است.
هوش مصنوعی: منتظر هستی که از آسمان، سفرهای پر از طلا برایت بیفتد؛ در حالی که خودت چه کارهایی برای رسیدن به خواستههات انجام میدهی؟ چرا فقط در انتظار نشستهای و حرکت نمیکنی؟
هوش مصنوعی: تنها کسی که عشق و دلباختگی را تجربه نکرده، نمیتواند از زندگی خوب و خوشی بهرهمند شود. اگر تنها به ظاهر زندگی توجه کنی و از واقعیتهای درون غافل شوی، عمرت به سر میرسد و همچنان در غم و اندوه باقی خواهی ماند.
هوش مصنوعی: چرخ زمان را از نزدیک مشاهده کردهای و تجربهای کسب کردهای. در این دنیا به نحوی رفتار کن که همگان تو را بپذیرند و در نهایت به آنچه میخواهی دست یابی.
هوش مصنوعی: در روستا، از خونهای ریخته شده به خاطر بیماری، بر روی صورت آسمان، عروسی با زیبایی شگفتانگیز میدرخشد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف زندگی و تغییرات آن میپردازد. او میگوید که پس از گذشت شب و تاریکی، روشنایی و نور از راه میرسد. با آمدن این نور، سیاهی شب برطرف میشود و تنها یادگار آن، سفیدی و روشنی باقی میماند. به عبارت دیگر، این تصویر نمادی از امید و آیندهای روشن در پس تاریکیهاست.
هوش مصنوعی: آب ستارهها به خاطر آتش روز، تیره و تار شده است. و حالا، نوشیدنی چون آتش ستارهای در حال حرکت بر روی پلههای آن خط است.
هوش مصنوعی: دوران و زمان مانند چرخ کبود، غم و اندوه را بر چهره میریزد. در این لحظه، تا زمانی که تو با یک جرعه از شراب بر زمین فرش عید را میگسترانی، اشکها از چهرهات فرو میریزد.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و جاذبه شراب و جام اشاره دارد. شاعر میگوید که انگار شراب و جامی که در دست دارد، جادوگری کرده و چیزی از دنیای سیم و زر را به او داده است. به طور کلی، همه چیز در این تصویر به خوشی و لذت اشاره دارد و به نوعی نشاندهنده جذابیت و زیبایی در زندگی است.
هوش مصنوعی: در دست ساقی، جامی زیبا و سرخ رنگ وجود دارد که آتشینی از آن به جانب گلوی جام میریزد و مانند بندی از عنبر، به هم متصل است.
هوش مصنوعی: دختر ساقی مانند یک پری است که در بزم به آرایی نشسته و جامی در دست دارد. زیبایی او مانند آینهای نرم است و اگر کسی از آینه دور شود، زیباییاش در جام باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در دستان آهوان در مهمانی، آب گلرنگی به نام رز وجود دارد و گاو زرین که نمادی از آتش موسوی است، در کنار گاوی است که به سامری نسبت داده میشود.
هوش مصنوعی: از چکیدههای نوشیدنیها، قطرات زرد رنگی مانند شبنم روی زمین ریخته شده که مانند چهره آسمان درخشش دارد.
هوش مصنوعی: دختر آفتاب، که از شهری به نام آفتاب ده میآید، در آسمان به شکل گلی زیبا و درخشان، در حال آماده شدن برای آوردن دختری دیگر است.
هوش مصنوعی: با جلوهگریاش مانند مسیح، دلی را شاد کرده و با زیباییهایش، مانند نقشی از نار (میوه) هیمهسوز آتش را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: همهٔ هنرها و زیباییها، از آتش و آب و باد و گل، توسط هنرمند چیرهدست و جادوگر به هم پیوند خوردهاند و مانند موسیقی دلکش، زندگی را میسازند.
هوش مصنوعی: بربطی که به نوعی ایرانی است و هشت زبان دارد، در صدای سازش به وسیلهی نواختن، معانی مختلف را به فارسی و عربی بیان میکند.
هوش مصنوعی: در این تصویر، نای عروسی از سرزمین حبشه به سمت ختن (شهری در چین) میوزد و تاجی بر سر دارد که از نی قند عسکری ساخته شده است. این توضیح نشاندهنده زیبایی و شادی یک مراسم عروسی است که با موسیقی دلنشین و ظرافتهای خاص خود تزئین شده است.
هوش مصنوعی: زنی که بدون لباس است، در تضاد با پلکسی که بر تن دارد دیده میشود. رگهای خشک و کشیدهاش، چون خون از آنها به زحمت میجوشد و در حالی که لاغر و رنجور است، از حالش ناله میکند.
هوش مصنوعی: دست رباب و سر یکی به دستان خود گره خورده و گلویش تحت فشار است. او به شدت در فشار و اضطراب قرار دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در دامنهای پر از شکار مانند آهو، گور، یوز و سگ، هیچگاه فرصتی برای شکار پیش نمیآید. یعنی باوجود اینکه شکارهای خوبی وجود دارد، هیچکس موفق به شکار شدن نمیشود.
هوش مصنوعی: روز عید فرا رسید و عزیزان به این مناسبت جشن میگیرند. از این رو، در روز جشن، عزیزان با افتخار و سر بلندی، لباس سفید بر تن میکنند.
هوش مصنوعی: در عرفات، افرادی که خوششانساند، در اردوگاه رنج میکشند و برای تو و من آماده میشوند که در جادهای پر از سختی و بیقراری قدم بگذاریم.
هوش مصنوعی: در روز عرفه، عشق و عاشقی در حال و هوای خاصی هستند و تو که نمیدانی برتری خود را، از دیگران سنگینتر و بیشتر بارِ عشق را بر دوش میکشی و نسبت به دیگران ناآگاهتری.
هوش مصنوعی: اگر در روزی دیگر، وقتی که نماز انجام شده است، تو هم به خاطر صبحانهای که خوردهای به قیام و نماز نپردازی، آن نمازگران دیگر را نمیتوانی با تو مقایسه کنی.
هوش مصنوعی: اگر به سمت مشعر الحرام آمدهاند، ما نیز در ایام محرم، به جمع محرمان هم میپیوندیم و میکده را مانند مشاعر معنوی میدانیم.
هوش مصنوعی: اگر زمین به من آسیب برساند، میتوانیم خون جانوران حلال را بنوشیم، اما خون گل نباید به جانوران برسد.
هوش مصنوعی: هر کس که کبوتر را شکار کند، به پاداشی میرسد. برخیز و دل را خوشنگهدار، که کسی در پی شکار کبوتر توست.
هوش مصنوعی: مردم برای دین و آیین خود سنگ به سمت جمره (سنگزنی) میزنند، اما ما همه وجودمان را برای بوسه دادن به لبهای محبوب میدهیم.
هوش مصنوعی: اگر از روی عشق و خلوص نیت به گرد کعبه میچرخند، ما و تو و حتی در معابد دیگر هم باید با دل و احساس عمیق به این کار بپردازیم، نه بهصورت سطحی و بیمقدار.
هوش مصنوعی: اگر همه حاجیها به سنگهای کعبه بوسه بزنند، ما فقط به آن سر زلف معشوقمان بوسه میزنیم.
هوش مصنوعی: محل و مکان عشق و دوستی ما و تو همانند سرهای سنگی کعبه است. پای تو همچون زمزم، آب حیات و سعادتی است که نوشیدنش را به یک جام شبیه میکند.
هوش مصنوعی: ما در پی جلب نام نیک هستیم، اما گناهان ما باعث میشود که گواهی بر معصیتکاریم و چهرهمان با عذاب و سیاهی پوشیده شود.
هوش مصنوعی: کعبه به زاهدان میرسد و معبد به ما شرابنوشان میرسد. تمام بخششها را اصل بدان، ما و تو باید از میان برطرف شویم.
هوش مصنوعی: زهد و پارسایی شما و گناهکاری ما، همه تحت قضاوت یک داور قرار دارد. داور شما خداوند است؛ پس این همه قضاوت برای چه بوده است؟
هوش مصنوعی: اگر کسانی با انجام مناسک حج و عمره به کعبه میروند، رهروان ما از درگاهی دیگر، یعنی درگاه عشق و محبت خداوند به سفر معنوی خود ادامه میدهند.
هوش مصنوعی: خاطر خاقانی به خاطر آن کعبهای که او در آنجا به خدمت و زیارت مشغول بوده، شناسایی پیدا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری
داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
وصل تو را به جان و دل میخرم و نمیدهی
[...]
هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری
میبرمد از او دلم چون دل تو ز مقذری
هر هنری و هر رهی کان برسد به ابلهی
نیست به پیش همتم زو طربی و مفخری
گر شکر است عسکری چون برسد به هر دهن
[...]
دانمت آستین چرا پیش جمال میبری
رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری
معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر
کبر رها نمیکند کز پس و پیش بنگری
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
[...]
ای نفس سپیده دم جان دهمت بخدمتی
گر بجناب حضرت آصف عهد بگذری
بحر سحائب کرم کان مواهب نعم
مهر سپر مهتری اختر برج سروری
خواجه عماد ملک و دین آنکه بکلک درفشان
[...]
پیش که شاه اختران، تیغ کشد به لشکری؛
خیز مگر به برق می، برقع صبح بردری
پیش که صبح از طرب، خنده کند به زیر لب؛
خیز که در وداع شب، جام به گریه آوری
پیش که پرتو افگند، مهر به دشت خاوران؛
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.