خاقانی
»
دیوان اشعار
»
قطعات
»
شمارهٔ ۲۲۸ - این قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافهٔ بغداد فرستاده است
چو آسمان ورق عهد مقتفی بنوشت
برآمد آیت مستنجد از صحیفهٔ حال
چو صبح صادق دین را نهفت ظل ابد
برآمد از پس صبح آفتاب عرش ظلال
چه آفتاب که سهمش چو آفتاب از ابر
روان کند خوی تب لرزه از مسام جبال
چو در چهار در ملک شد به چهار جهت
مثال نور فرستاد آفتاب مثال
که آفتاب چو کرد از هوا صحیفهٔ سیم
مثال نور نویسد بر او قلم تمثال
ببین مثال خلافت به دست نور الدین
که بهر دست سلاطین کنند حرز کمال
فلک چو عود صلیبش بر اختران بندد
که صرعدار بوند اختران به گاه زوال
خجسته نائب صدر الخلافه عون الدین
که از شمایلش آبستن است باد شمال
چو پیک خواجه به دار الخلافه باز رسد
سلام بنده رساند به آستان جلال
دریغ ننگ مجال است و بر نمیتابد
که راندمی به ثنای خلیفه سحر حلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف ویژگیها و فضیلتهای دینی و سیاسی روزگاران گذشته میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهها و تمثیلها، به ظهور روشنایی و هدایت مذهبی اشاره میکند که از آسمان فرود میآید و درخشش آن به زمین میرسد. همچنین، به خلافت و جانشینی نورالدین و تأثیر آن بر سلاطین و حکومت اشاره میکند. شاعر با بیان فضایل و کمالات نایب صدر خلافت، عونالدین، فضای احترام و ارادت به مقامات بالا را ترسیم میکند و در نهایت به تحسین و ستایش از خلیفه میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی آسمان صفحهای از سرنوشت را نوشت، نشانهای از سرنوشت در حال حاضر نمایان شد.
هوش مصنوعی: وقتی صبح روشنی حقیقت آغاز میشود، سایه ابدیت از پس نور خورشید آسمانی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: مثل اینکه یک آفتاب درخشان از ابرها میگذرد و نور و گرمایش را به سرزمین میآورد، همینطور یک نیروی بزرگ و اثرگذار میتواند لرزهای از شور و زندگی را در دل کوهها ایجاد کند.
هوش مصنوعی: زمانی که ملک در چهار دروازه قرار گرفت، به چهار سمت نور پخش کرد؛ همانند نور آفتاب که در همه جا حاضر است.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید از آسمان پایین میآید، مانند کسی که بر روی صفحه نقرهای با نور مینویسد، تصاویری زیبا و درخشان را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: نگاه کن که چگونه خلافت در دستان نورالدین قرار دارد و این باعث میشود که سلاطین برای رسیدن به کمال به او پناه ببرند.
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان مانند عودی بر ستارهها تأثیر میگذارد، ستارهها در زمان زوال دچار دردی میشوند.
هوش مصنوعی: خوشبخت نائب رئیس خلافت، عونالدین، که زیباییهایش مانند نسیم خنک شمال است.
هوش مصنوعی: وقتی فرستادهی بزرگی به پایتخت برمیگردد، سلام من را به درگاه بزرگ و محترم او برسانید.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که متأسفانه، شرم و ننگ از کارهایی که انجام میدهم، مجال نمیدهد و نمیتوانم به ستایش خلیفه سحر حلال بپردازم. به نوعی، حس نارضایتی و عدم تمایل به تحسین در وجود شاعر احساس میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.