گنجور

 
ابن یمین

از مال مهتری نبود کسب فضل کن

کانکس که فاضلست بگیتی مسو دست

گر جهل با غناست همه عاران کس است

با فقر ساختیم که فخر محمدست

باز آمدم از آنچه هوا بود رهنماش

عقلم نمود راه که این عود احمدست

چون با قضا مرام موافق نهاده اند

زندان مرا مقابل صرح ممرد است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode