گنجور

 
ابن یمین

علاء دولت و دین آصف سلیمان فر

زهی جناب تو ارباب فضل را مأوا

ز حادثات کسی کالتجا بجاه تو کرد

درآمد از تف دوزخ بسایه طوبی

توئیکه گوهر مدحت بنظم ابن یمین

ز راه مرتبه گشتست زیور دنیا

منم که نام تو در هر هنر که نام برند

کناره کرد بتابید شعرم از شعرا

مرا بپرور و نام نکو بدست آور

که نام نیک ز هرچ آوری بود اولی

سخن جدا کند اندر زمانه نیک از بد

نگاه کن که چه خوش گفت صابر اینمعنی

چه پایه ذکر که از شعر منتشر گشتست

کریم را بمدیح ولئیم را بهجا

ترا خدای بحمدالله آن کرم دادست

که منشی فلکی مدح تو کند انشا

بقای عمر تو بادا که خود مدایح تو

همیکند کرمت بر سخنوران املا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode