شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است
از سر زلف تو بوئی سر به مهر آمد به ما
جان به استقبال شد کای مهد جانها تا کجا
این چه موکب بود یارب کاندر آمد شادمان
بارگیرش صبح دم بود و جنیبت کش صبا
در میان جان فروشد بر در دل حلقه زد
از بن هر موی فریادی برآمد کاندرآ
ما در آب و آتش از فکرت که گوئی آن نسیم
باد زلفت بود با خاک جناب پادشا
با غبار صید گاه شاه کز تعظیم هست
ز آهوان مشک ده صد تبتش در یک فضا
صید گاه شاه جانها را چراگاه است ازآنک
لخلخهٔ روحانیان بینی در او بعرالظبا
هم در او افعی گوزن آسا شده تریاقدار
هم گوزنانش چو افعی مهرهدار اندر قفا
شاه را دیدم در او پیکان مقراضه به کف
راست چون بحر نهنگ انداز در نخجیر جا
وحشیان از حرمت دستش سوی پیکان او
پای کوبان آمدندی از سر حرص و هوا
خون صید الله اکبر نقش بستی بر زمین
جان صید الحمد الله سبحه گفتی در هوا
پیش تیرش آهوان را از غم رد و قبول
شیر خون گشتی و خون شیر آن ز خوف این از رجا
تیر چون در زه نشاندی بر کمان چرخوش
گفتی او محور همی راند ز خط استوا
سعد ذابح سر بریدی هر شکاری را که شاه
سوی او محور ز خط استوا کردی رها
پیش پیکان دو شاخش از برای سجدهای
شیر چون شاخ گوزنان پشت را کردی دوتا
من شنیدم کز نهیب تیر این شیر زمین
شیر گردون را اغثنا یا غیاث آمد ندا
داور مهدی سیاست مهدی امت پناه
رستم حیدر کفایت حیدر احمد لوا
خسرو سلطان نشان خاقان اکبر کز جلال
روزگارش عبده الاصغر نویسد بر ملا
عطسهٔ جودش بهشت و خندهٔ تیغش سقر
ظل چترش آفتاب و گرد رخشش کیمیا
آفتاب مشتری حکم و سپهر قطب حلم
زیر دست آورده مصری مار و هندی اژدها
هندی او همچو زنگی آدمی خور در مصاف
مصری او چون عرابی تیز منطق در سخا
نام او چون اسم اعظم تاج اسمادان از آنک
حلقهٔ میم منوچهر است طوق اصفیا
بلکه رضوان زین پس از میم منوچهر ملک
یارهٔ حوران کند گر شاه را بیند رضا
دایرهٔ میم منوچهر از ثوابت برتر است
آفرینش در میانش نقطهای بس بینوا
گر سما چون میم نام او نبودی از نخست
هم چو سین در هم شکستی تاکنون سقف سما
حرمتی دارد چنان توقیع او کاندر بهشت
صح ذلک گشت تسبیح زبان انبیا
چرخ را توقیع او حرز است چون او برکشد
آن سعادت بخش مریخ زحلوش در وغا
تیغ او خواهد گرفتن روم و هند از بهر آنک
این دو جا را هست مریخ و زحل فرمان روا
هم زبانش تیغ و هم تیغش زبان نصرت است
این سراید سر وحی و آن کند درس غزا
تیغ حصرم رنگ و بر وی دانه دانه چون عنب
بخت کرده زان عنب نقل و ز حصرم توتیا
تیغ او آبستن است از فتح و اینک بنگرش
نقطهای چهره بر آبستنی دارد گوا
شاه در یک حال هم خضر است و هم اسکندر است
کینهٔ دین کرد و شد با آب حیوان آشنا
هم ز پیش آب حیوان سد ظلمت برگرفت
هم میان آب کر سدی دگر کرد ابتدا
از نهیب این چنین سد کوست فتح الباب فتح
سد باب الباب لرزان شد به زلزال فنا
شاه بود آگه که وقتی ماه و گاو زمین
کلی اجزای گیتی را کنند از هم جدا
پیش از آن کز هم برفتی هفت اندام زمین
رفت و پیش گاو و ماهی ساخت سدی از قضا
پس بر آن سد مبارک ده انامل برگماشت
جدولی را هفت دریا ساخت از فیض عطا
وز فلک آورد در وی گاو و ماهی و صدف
گاو گردنده، صدف جنبان و ماهی آشنا
ماهیش دندان فکن گشت و صدف گوهر نمای
گاو او عنبر فزای و ساحلش سنبل گیا
بود در احکام خسرو کز پی سی و دو سال
خسف آب و باد خواهد بود در اقلیم ما
آب را بربست و دست و باد را بشکست پای
تا نه زآب آید گزند و نه ز باد آید بلا
زآنکه چون نحل این بنا را خود مهندس بود شاه
آب چون آیینهشان انگبین گشت از صفا
تا چو شاه نحل شاه انگیخت لشکر چشم خصم
صد هزاران چشمه شد چون خانهٔ نحل از بکا
تا به افزون برد رنج و گنج افزون برگشاد
رنجهای هرکسی را گنجها دادش جزا
بهر مزدوران که محروران بدند از ماندگی
قرصهٔ کافور کرد از قرصهٔ شمس الضحی
وز ملایک نعرها برخاست کاینک در زمین
شاه بند باقلانی بست چون بند قبا
قاصد بخت از زبان صبح دم این دم شنید
صد زبان شد هم چو خورشید از پی این ماجرا
چون کبوتر نامه آورد از ظفر، نعم البرید
عنکبوت آسا خبر داد از خطر نعم الفتا
گفت کای خاقانی آتش گاه محنت شد دلت
راه حضرت گیر و جان از آتش غم کن رها
شاه سد آب کرد اینک رکاب شاه بوس
تا برای سد آتش بندها سازد تورا
زانکه امروز آب و آتش عاجز از اعجاز اوست
گر بخواهد زآب سازد شمع و ز آتش آسیا
گفتم ای جبریل عصمت گفتم ای هدهد خبر
وحی پردازی عفا الله ملک بخشی مرحبا
دعوتم کردی به لشگرگاه خاقان کبیر
حبذا لشگرگه خاقان اکبر حبذا
لیک من در طوق خدمت چون کبوتر بد دلم
پیش شه بازی چنان، زنهار کی باشد مرا
گفت کان شه باز در نسرین گردون ننگرد
بر کبوتر باز بیند اینت پنداری خطا
هین بگو ای فیض رحمت هین بگو ای ظل حق
هین بگو ای حرز امت هین بگو ای مقتدا
ای خدیو ماه رخش ای خسرو خورشید چتر
ای یل بهرام زهره ای شه کیوان دها
آستانت گنبد سیماب گون را متکاست
بندهٔ سیماب دل سیماب شد زین متکا
خود سپاه پیل در بیت الحرم گو پی منه
خود قطار خوک در بیت المقدس گو میا
کی برند آب درمنه بر لب آب حیات
کی شود سنگ منات اندر خور سنگ منا
بنده چون زی حضرتت پوید ندارد بس خطر
نجم سفلی چون شود شرقی ندارد بس ضیا
خود مدیحت را به گفت او کجا باشد نیاز
مصحف مجد از پر طاووس کی بگیرد بها
خاک درگاهت دهد از علت خذلان نجات
کاتفاق است این که از یاقوت کم گردد وبا
بندهٔ خاکین به خدمت نیم رو خاکین رسید
سهم خسران پس نهاد و سهم خسرو پیشوا
کیمیای جان نثار آورده بر درگاه شاه
با عقیق اشک و زر چهره و در ثنا
زید چون در خدمت احمد به ترک زن بگفت
نام باقی یافت اینک آیت لماقضی
هم نثار از جان توان کردن به صدر چون تو شاه
هم به ترک زن توان گفتن برای مصطفی
جان خاقانی ز تف آفتاب و رنج راه
مانده بود آسوده شد در سایهٔ ظل خدا
اجتماع ماه بود امروز و استقبال بخت
کاوفتاد این ذره را با چون تو خورشید التقا
مریم طبعش نکاح یوسف وصف تو بست
مریمی با حسن یوسف نی چو یوسف کم بها
لیک با ام الخبائث چون طلاقش واقع است
خسروش رجعت نفرماید به فتوی جفا
گر بسیط خاک را چون من سخن پیرای هست
اصلم آتش دان و فرعم کفر و پیوندم ابا
آسمان صدرا شنیدی لفظ پروینبار من
قائلان عهد را گو هکذا والا فلا
ای گه توقیع آصف خامه و جمشید قدر
وی گه نیت ارسطو علم و اسکندر بنا
ای ربیع فضل، از تو گشت آدم را شرف
وی ربیع فصل، از تو گشت عالم را نما
در ربیع دولتت هرگز خزان را ره مباد
فارغم ز آمین که دانم مستجاب است این دعا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش یک پادشاه و خصوصیات او میپردازد. شاعر با توصیف زیباییهای ظاهری و باطنی پادشاه، مانند جلال و قدرت او، به تمجید از شجاعت و داناییاش میپردازد. بوی زلف او را به مراتب دلنشین توصیف کرده و از پیروزیهایش در جنگهای مختلف سخن میگوید. همچنین، شاعر به ارتباط پادشاه با طبیعت و آسمان، و تأثیری که بر زندگی مردم دارد، اشاره میکند. در نهایت، شعر به امید و آرزوهای خوب برای پادشاه و ملت ختم میشود و اهمیت دعا و خواستههای نیک را یادآوری میکند.
هوش مصنوعی: از بوی زلف تو، عطر و محبت به دل ما راه یافته است. جان ما به پیشواز تو آمده است، ای مهد جانها، تا کجا خواهی رفت؟
هوش مصنوعی: این چه کاروانی است ای خدا که در آن شادی و سرور موج میزند؟ صبح زود رسید و بادی ملایم در حال وزیدن است.
هوش مصنوعی: دل در میان جان به خروش درآمد و از عمق هر تار موی انسان صدایی به گوش رسید که در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما در دریا و آتش به خاطر تو در تنگنا هستیم، مثل نسیم ملایمی که از موهایت میوزد و به خاک پای پادشاه میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جلال شکارگاه شاه اشاره دارد که با غبار ناشی از قدمهای او و آهوانی که در آنجا هستند، زینت یافته است. تصویر میکند که چگونه این فضا با تبتش (پوشش یا نمایی زیبا) جلوهای خاص و دلربا دارد.
هوش مصنوعی: محل شکار زندگیها، چراگاهی است، زیرا در آنجا صدای زنگولههای روحانیان را در میان آهوان میشنوی.
هوش مصنوعی: در اینجا به دو نوع از موجودات اشاره شده است. یکی موجودی مانند افعی که به آرامی و با نرمی رفتار میکند و خاصیت درمانی دارد. دیگری موجوداتی شبیه به گوزن که در پس خود دندانهها و زهر را پنهان کردهاند. این دو تصویر به نوعی تضاد و هماهنگی در دنیای طبیعت اشاره دارند؛ یعنی در عین زیبایی و لطافت، خطراتی هم نهفته است.
هوش مصنوعی: در حالی که شاه را دیدم، تیر و کمان در دست راستش بود، گویی که مانند دریا یک نهنگ، در صیدگاه خود است.
هوش مصنوعی: وحشیان با احترام به دست او، به سمت تیرکمانش نزدیک میشدند و با اشتیاق و تمایل به زمین میزدند.
هوش مصنوعی: خون شکار شده نشان Allah بزرگ بر زمین نقش بسته و روح شکار شده در آسمان ستایش و تسبیح خدا را به زبان آورده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویری از قدرت و شدت احساسات اشاره میکند. تیر او به مانند آهوهایی است که از غم میگریزند و در مقابل، شیر خونآشام به خاطر ترس از او به حالت تسلیم در میآید. این تصویر نشاندهنده احساس تناقضی است که در فرد وجود دارد؛ هم ترس و هم امید. با وجود ترس از این تیر، اما در دل امیدی برای فرار از درد و رنج وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی تیر را در زه گذاشتی و بر کمان قرار دادی، گویی که محور زمین را به حرکت درآوردی و آن را از خط استوا دور کردی.
هوش مصنوعی: سعد، شکارچی ماهری است که هر شکار را به راحتی میگیرد، همانطور که شاه، هنگامی که در خط استوا حرکت میکند، از هر چیزی که در مسیرش قرار دارد، عبور میکند.
هوش مصنوعی: در برابر پیکان دو شاخش، چون شیر برای سجده، مانند گوزنی که پشتش به دو طرف تا شده، خضوع کن.
هوش مصنوعی: من شنیدم که از صدای تند تیر این شیرِ زمینی، به شیر آسمان ندا داده شد که یا یاری کن یا از ما دفاع کن.
هوش مصنوعی: در این بیت به ویژگیهای بلندمرتبه و الهامبخش امام مهدی (عج) اشاره شده است. او به عنوان داور و رهبر عدالت، پشتیبان مردم و الگوهایی از قهرمانان تاریخی مانند رستم و حضرت علی (ع) شناخته میشود. این توصیف بیانگر امید و اطمینان به تواناییهای او در هدایت و حمایت از امت است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیت خسرو اشاره دارد که او را سلطانی میداند که نشانهای از بزرگی و عظمت دارد. در زمان او، به قدری جلال و شکوه وجود داشته که نویسندگان و شاعران از او به عنوان فردی تاریخی و بزرگ یاد کردهاند و نامش را در آثار خود ثبت کردهاند.
هوش مصنوعی: عطسهٔ او به اندازهای بخشش دارد که مثل بهشت است و لبخندش مانند تیزی شمشیر، عذابآور و ستمگر است. سایهاش به روشنی آفتاب میماند و چهرهاش مانند کیمیا، نایاب و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: خورشید سیاره مشتری و آسمان در تحت تسلط فردی با ویژگیهای حلم و بردباری قرار دارند. این شخص، قدرتی دارد که قادر است مخلوقات مختلفی مانند مارهای مصری و اژدهای هندی را تحت کنترل خود درآورد.
هوش مصنوعی: هندی با ویژگیهای خاص خود و شجاعت در مبارزه، مانند فردی است که با دقت و هوشمندی عمل میکند، در حالی که مصری با طرز تفکر و بلاغت خود به مانند عربی مینماید که در سخاوت بسیار تیز و باهوش است.
هوش مصنوعی: نام او همانند اسم اعظم است که مانند تاجی بر سر جهانیان میدرخشد، زیرا این نام همانند حلقهای است که به دور گردن پادشاهی مانند منوچهر قرار دارد و نشانی از پاکی و بزرگی است.
هوش مصنوعی: اگر شاه را خوشنود ببیند، از این پس فرشتهای به نام رضوان از میم منوچهر، فرزند ملک، به حوران خدمت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: دایرهٔ میم منوچهر از چیزهای ثابت و معمولی فراتر میرود و در درون آن، نقطهای ناتوان و بیچاره وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان نام او را نداشت، از همان ابتدا مثل حرف سین درهم میشکست و تا به حال سقف آسمان وجود نداشت.
هوش مصنوعی: احترام و ارزشی دارد که مانند امضای او در بهشت قرار گرفته است، و آن گواهی بر تسبیح و ستایش زبانهای پیامبران است.
هوش مصنوعی: چرخ زمان به فرمان او امن و ایمن است، زیرا وقتی او به یاری میشتابد، خوشبختی از سیارههایی همچون مریخ و زحل به دنیا میآید و به زندگی ما رونق میبخشد.
هوش مصنوعی: تیغ او به معنی قدرت و نفوذ او باعث خواهد شد که سرزمینهای روم و هند تحت تسلط او درآید، زیرا در این دو منطقه سیارات مریخ و زحل حاکم هستند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که فردی هم در کلام و هم در عمل قدرت دارد. او با کلام خود میتواند به مثل یک تیغ قاطع و مؤثر باشد و در عین حال، آن تیغ خود گویای حقیقت و نصرت است. این فرد در محلی قرار دارد که پیغامها و اطلاعات الهی به او میرسد و آموزشهای لازم برای نبرد و مبارزه را دریافت میکند.
هوش مصنوعی: تیغ حصرم دارای رنگی خاص است و روی آن دانههای ریز شبیه به دانههای انگور وجود دارد. بخت من از آن دانههای انگور به خوبی بهرهمند شده و از حصرم نیز به نوعی نشانی بر جای مانده است.
هوش مصنوعی: تیغ او آماده پیروزی است و اکنون آن را تماشا کن که چگونه نقطهای از چهرهاش نشانهای از این آمادگی را بر آب نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در یک لحظه، شاه هم میتواند مانند خضر، پیامبر و راهنمای مردم باشد و هم به مانند اسکندر، فاتح و قدرتمند. او از دشمنی با دین دست برمیدارد و از راز زندگی جاودان آگاه میشود.
هوش مصنوعی: هم از جلو آب حیات، دیواری از تاریکی برمیدارند و هم در وسط آب کر، دیوار دیگری را بهوجود میآورند.
هوش مصنوعی: در اثر صدای قهری که از این سد برخاست، دروازهای که باز نشده بود، حالا به شدت لرزان شده و در برابر لرزش نابودی، به نظر میرسد که آمادهاست تا شکسته شود.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه بداند که در زمانی خاص، ماه و زمین همچون گاو به جدایی اجزای جهان میپردازند، نشاندهندهی درک عمیق او از ویژگیهای دنیا و رویدادهای عظیم طبیعت است.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه از یکدیگر جدا شوی، هفت اندام زمین به راه افتاد و بر اساس تقدیر، سدی برای گاو و ماهی ساخت.
هوش مصنوعی: بر روی آن سد خوشبخت، دستانی کار گذاشته شد که به وسیلهی آنها جدولهایی ایجاد کردند و از این نعمت، هفت دریا شکل گرفت.
هوش مصنوعی: از آسمان، گاو و ماهی و صدفی به زمین آمده است؛ گاوی که چرخ میزند، صدفی که در حال حرکت است و ماهی که به خوبی شناخته شده است.
هوش مصنوعی: ماهی از دندانش شکسته شده و صدف گوهری را نشان میدهد. در حالی که گاوش عنبر میافزاید و ساحل او مملو از سنبل و گلهاست.
هوش مصنوعی: در قوانین و تصمیمات پادشاه، بیان شده که پس از سی و دو سال، تغییرات و سختیهایی در زمینههای طبیعی مانند آب و باد در سرزمین ما به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: آب را مهار کرد و قدرت باد را شکست تا نه آسیبی از آب برسد و نه خطری از باد ایجاد شود.
هوش مصنوعی: این متن میگوید که مانند زنبور عسل، ایجاد این بنا توسط مهندسی انجام شده است که خود شاه آب است و به دلیل پاکیزگی و صفای آن، انگبین (عسل) آن به صورت آیینه درخشان شده است. به عبارت دیگر، اشاره به هنر و زیبایی بنا و تأثیر مثبت آن دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که شاه زنبوران لشکری را به پا میکند، دشمن با هزاران چشم همچون چشمهای میریزد، مانند خانهای پر از زنبور که از درد و غم پر شده است.
هوش مصنوعی: سختیها و مشکلات زندگی، در نهایت باعث رشد و پیشرفت میشوند و هر کس که تلاش کند، در این مسیر پاداش میگیرد و به دستاوردهای بیشتری میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر کارگران و کسانی که به شدت درگیر کار و تلاش هستند، ماندن در یک جا را مثل تکهای کافور در برابر نور خورشید میداند.
هوش مصنوعی: از میان فرشتگان صدایی بلند شد که اکنون در زمین، شاهی مانند باقلانی، بر بندهایی مشابه بند قبا تأسیس شده است.
هوش مصنوعی: پیامآور بخت در اوایل صبح از گفتگوهای صبحگاهی خبرهایی را دریافت کرد که مانند تابش خورشید، زبانها به هم گره خوردند و داستانی را رقم زدند.
هوش مصنوعی: هنگامی که کبوتر پیامی از پیروزی آورد، عنکبوت با خبر از خطر و دشواریها، خبر از اوضاع بهتری داد.
هوش مصنوعی: ای خاقانی، دل تو در آتش مصیبت میسوزد، پس به سوی مظهر الهی پناه ببر و جانت را از آتش غم آزاد کن.
هوش مصنوعی: شاه مانند یک سدی عمل کرده و اکنون با قدرت خود، سوار بر اسب، به تو کمک میکند تا بتوانی موانع آتش را از پیش رو برداری.
هوش مصنوعی: زیرا امروز نه آب و نه آتش قادر به انجام کارهایی هستند که او میتواند. اگر او بخواهد، میتواند از آب شمع بسازد و از آتش آسیاب.
هوش مصنوعی: به جبریل که نماد فرشته وحی است، گفتم و از او خواستم که پیامها و اخبار را به زیبایی بیان کند و به ملک بخشی که به او خوشامد گفتم، اشاره کردم.
هوش مصنوعی: تو مرا به میدان جنگ سردار بزرگ دعوت کردی، آفرین بر آن میدان جنگ بزرگ سردار کبیر!
هوش مصنوعی: اما من در مقام خدمت مانند کبوتری که در قفس است، دل نگران و ناآرامی دارم. نمیدانم که آیا روزی این وضعیت برای من به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: آن پادشاه به گردونه نسرین نگاه نمیکند، بلکه بر کبوتر تمرکز دارد. آیا این را اشتباه تعبیر میکنی؟
هوش مصنوعی: بشنو ای رحمت بزرگ، بشنو ای سایه حق، بشنو ای محافظ این ملت، بشنو ای پیشوای ما.
هوش مصنوعی: ای فرمانروای زیبای من، تو مانند ماه درخشان هستی و همچون خورشید نورانی. تو همانند پهلوان بهرام و همچون شاه ستارهها، با شکوه و با عظمت هستی.
هوش مصنوعی: پیشانیام را به آستان تو میگذارم، آن گنبدی که به رنگ نقرهای میدرخشد. دل من که از جنس نقره است، به خاطر این نزدیکی و آرامش، بیشتر به حالت نقرهای خود در آمده است.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به این است که نباید به سراغ چیزهای ناپسند و نادرست برویم، به ویژه در مکانهای مقدس و باارزش. به عبارت دیگر، از ورود به کارهای زشت و نا مناسب در جاهایی که احترام و قداست دارند، باید خودداری کنیم. این تفکر بر حفظ حرمت مکانها و اهمیت رفتار درست تاکید دارد.
هوش مصنوعی: آیا میتوان آب زلال درمنه را به لب حیات آورد؟ آیا سنگ قیمتی منات میتواند در دل سنگهای معبد جا بگیرد؟
هوش مصنوعی: بندهای که همیشه در خدمت توست، از بسیاری خطرات در امان است. ستارهای که در سمت پایین قرار دارد، وقتی به سمت شرق میرود، دیگر درخشش و نور خود را ندارد.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو چقدر ارزش دارد، وقتی که خودت او را بیان کنی؟ آیا نیازی به کتاب مجد و افتخارات هست، وقتی که بدون درخشش و زیبایی پر طاووس، نمیتوان بهای آن را دریافت کرد؟
هوش مصنوعی: خاک درب خانهات باعث نجات از مشکلات و سختیها میشود؛ اینکه گاهی کمبودهایی در زندگی احساس میشود، به خاطر اتفاقاتی است که پیش میآید.
هوش مصنوعی: انسانی که از خاک و مواد زمینی ساخته شده، در مسیر زندگیاش به نابودی میرسد و به سرنوشت بدی دچار میشود، اما در عوض موقعیت و مقام بزرگتری را به دست میآورد و به سوی رهبری میرود.
هوش مصنوعی: نفسی گرانبها و گرانقدر به درگاه شاه تقدیم شده است، با اشکهایی مانند عقیق و چهرهای درخشان چون زر، به منظور ستایش و تمجید.
هوش مصنوعی: زید وقتی که در خدمت احمد بود، به ترک زن گفت: نام باقی مانده است، اکنون نشانهای از آنچه که گذشته مشخص است.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم فدا کردن جان و توان به خاطر کسی است که در مرتبهای والا قرار دارد. به حق و مقام شخصی بزرگ و شریف اشاره دارد که میتوان حتی به خاطر او از مقام و جایگاهی که داریم، گذشت و از آن صرفنظر کرد. این نشاندهنده عشق و ارادت عمیق به آن شخص است.
هوش مصنوعی: جان خاقانی از گرمای شدید خورشید و سختیهای سفر خسته و رنجور شده بود، اما در سایهٔ لطف خدا آرامش پیدا کرد.
هوش مصنوعی: امروز ماه در یک جا جمع شده و بخت خوب به این ذره کوچک که تو هستی، روی آورده و این باعث شده که تو همچون خورشید درخشان باشی.
هوش مصنوعی: مریم با ویژگیهایش، ویژگیهای یوسف را در تو به تصویر کشیده است. اما زیبایی تو از یوسف کمتر نیست و این زیبایی تو، ارزشمندتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اما با بدترین زشتی، که طلاقش واقع شده، خسرو به برگرداندن او اقدام نخواهد کرد، چرا که این مسأله بر اساس نظر جفاست.
هوش مصنوعی: اگر به سادگی خاک، مانند من، سخن زیبا بگویی، بدان که اصل من آتش است و من کفر و پیوند خود را با پدرانم میشناسم.
هوش مصنوعی: در آسمان صدرا، من سخنانی را درباره پروین (گروه ستارهها) بیان میکنم. به کسانی که به عهد و پیمان اعتقاد دارند بگوید که اینگونه باشد وگرنه، این و آن را نمیپذیرند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتهایی بزرگ در تاریخ و علم میپردازد. اشاره به آصف، که در حکمت و خرد شهرت دارد، و جمشید، که نماد قدرت و شکوه است، میکند. همچنین نیت ارسطو و علم اسکندر نیز بیانگر عمق اندیشه و دانش است. در کل، این بیت به عظمت و نفوذ روح انسانی در زمینههای مختلف زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای بهار برکت، تو باعث شدی که آدم دارای مقام و شرافت شود و ای بهار، تو باعث زیبایی و نمای جهان هستی هستی.
هوش مصنوعی: در بهارِ حکومتت هرگز اجازه نده که پاییز، وارد شود و من از این موضوع دلشاد هستم که میدانم این دعایم به یقین مستجاب خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
کشه بربندی گرفتی در گدائی سرسری
[...]
پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
پارسا شو تا بباشی پادشا بر آرزو
کآرزو هرگز نباشد پادشا بر پارسا
پادشا گشت آرزو بر تو ز بیباکی تو
[...]
تا دل من در هوای نیکوان گشت آشنا
در سرشک دیده ام کرد این دل خونین شنا
تا مرا بیند بلا با کس نبدد دوستی
تا مرا بیند هوی با کس نگردد آشنا
من بدی را نیک تر جویم که مرد مرا بدی
[...]
شاعران بینوا خوانند شعر با نوا
وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا
طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته
عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا
اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن
[...]
ای جهانداری که هستی پادشاهی را سزا
در جهانداری نباشد چون تو هرگز پادشا
از بشارتهای دولت وز اشارتهای بخت
شاه پیروز اختری و خسرو فرمانروا
پادشاهی یافته است از نام تو عز و شرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.