نرگس مست تو گر دست بدستان نبرد
دل چنین از من سودا زده آسان نبرد
راه عشقت نه بپای دل ما بود و لیک
چکنم با دل سر گشته چو فرمان نبرد
نزند بیغم جانان نفسی شاد دلم
گر چه داند که ز دست غم او جان نبرد
عاشق ار پای باول قدم اندر ره عشق
بر سر جان ننهد راه بجانان نبرد
هر که سر در ره سودا ننهد بر کف دست
گو مشو رنجه که این راه بپایان نبرد
هر کرا خار غم عشق تو دامن بگرفت
نکند یاد گل و نام گلستان نبرد
جان بنزد تو فرستاد می از عشق ولیک
هیچکس زیره سوی خطه کرمان نبرد
ای طبیب از سر من در گذر و رنج مبر
کاین چنین درد بداروی تو درمان نبرد
ندهد دامن مهر تو ز دست ابن یمین
تا اجل دست تغلب بگریبان نبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احساسات عمیق عشق و درد ناشی از آن میپردازد. او از نرگس مستی میگوید که دلش به خاطر عشق در عذاب است و میفهمد که راه عشق همیشه هموار نیست. عشق برای او مانند دردی است که هیچ درمانی ندارد و هرکس که به دنبال عشق برود، باید با رنج و سختیهای آن کنار بیاید. شاعر همچنین به ناامیدیاش از درمان این درد اشاره میکند و تأکید میکند که عشق نمیتواند به آسانی فراموش شود. در نهایت، او از طبیب میخواهد که از او بگذرد، زیرا این درد درمانی ندارد و تا زمانی که عشق در قلبش باقیست، رنج کشیدن ادامه خواهد یافت.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و فریبندهات اگر به دستان کسی بیفتد، دل پر از آرزوی من به راحتی تسلیم نخواهد شد.
هوش مصنوعی: راه عشق تو نه بر اساس دل ما بود، اما چه کنم که با دلی سرگشته، نمیتوانم فرمان دل را اطاعت کنم.
هوش مصنوعی: جانم بدون غم دوست حتی نفسی شاد نخواهد زد، هر چند او میداند که من از شدت غم او نمیتوانم به زندگی ادامه دهم.
هوش مصنوعی: اگر عاشق باشد، باید تمام وجودش را در مسیر عشق بگذارد و جانش را فدای آن کند. در این راه، نباید از سختیها و خطرات بترسد و باید با شجاعت به سمت محبوب پیش برود.
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر عشق گام نگذارد و خود را درگیر آن نکند، نگران نباش چون این راه پایانی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دام غم عشق تو گرفتار شده باشد، دیگر نمیتواند یاد گل و نام باغ را فراموش کند.
هوش مصنوعی: جان با عشق به سمت تو پیامی فرستاد، اما هیچکس زیره را به سوی کرمان نبرد.
هوش مصنوعی: ای پزشک، از نزدیک من دور شو و رنج مرا نبر، زیرا این درد به هیچ دارویی از تو درمان نمیشود.
هوش مصنوعی: محبت تو را از من نمیگیرد تا اینکه مرگ با قدرتش به من حمله کند و مرا در چنگال خود بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل که در دام تو افتاد غم جان نبرد
جان که در زلف تو شد راه به ایمان نبرد
عقل کو غاشیهٔ عشق تو بر دوش گرفت
گر همه باد شود تخت سلیمان نبرد
باد کو خاک کف پای تو را بوسه دهد
[...]
دل من جان ز غم عشق تو آسان نبرد
وین عجبتر که اگر جان ببرد جان نبرد
گر ازین درد بمیرم چه دوا شاید کرد
کانک رنج تو کشد راه بدرمان نبرد
شب دیجور جدائی دل سودائی من
[...]
هر که چون غنچه سر خود به گریبان نبرد
وقت رفتن ز گلستان لب خندان نبرد
از جهان قسمت ارباب نظر حیرانی است
نرگس از باغ به جز دیده حیران نبرد
چشم ما شور بود، ورنه کدامین ذره است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.