گنجور

 
ابن یمین

ایکه در جمع مال می بینم

از همه چیزها فزون هوست

گر نگردی ز مال بر خوردار

در زمانی که هست دسترست

پیش من همچو روز معلوم است

که عدو خورد خواهدش ز پست

گر درائی ز پا مدار طمع

که شود دستگیر هیچ کست

بشنو اینسخن ز ابن یمین

که بود در صلاح کار بست

 
 
 
جدول شعر
شهید بلخی

چون تن خود به برم پاک بشست

از مسامش تمام لؤلؤ رست

عسجدی

آمد آن رگ‌زن مسیح‌پرست

شست الماسگون گرفته به دست

کرسی افکند و برنشست بر او

بازوی خواجه عمید ببست

شست چون دید گفت عز و علا

[...]

مسعود سعد سلمان

آمد آن حور و دست من بربست

زدم استادوار دست به شست

ز نخ او به دست بگرفتم

چون رگ دست من به شست بخست

گفت هشیار باش و آهسته

[...]

مشاهدهٔ ۱۰ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه