بتا از نازکی گوئی ز سر تا پا همه جانی
ز جان نازکتر ار باشد تو سرو سیمبر آنی
نهم رخ بر رخ خوبت بر غم خصم تا بیند
که بشکفته گل رعنا فراز سرو بستانی
خوشا روی دلارایت ز می بروی هزاران خوی
لطیف و پاک چون بر گل سرشک ابر نیسانی
مرا چون در وفای تو کنار از دیده دریا شد
تو کشتی جفا چندین چرا بر خشگ میرانی
تو چون گردون و چون گیتی دلارائی و خوش لیکن
چو گردون سخت پیکاری چو گیتی سست پیمانی
غلام یکنفس خوابم مگر بینم جمالت را
که پنهان از توام با تو تماشائیست روحانی
ز باد صبحدم بویت دلم بشنید و گفت آمد
نسیم یوسف مصری سوی یعقوب کنعانی
نگارا بر پرویان سلیمان وار شاهی کن
که چون حسن تو ملک جان نگیرد کس بآسانی
بکوش ابن یمین چندان که امکانست در عشقش
بود دستت دهد روزی که سر در پایش افشانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و دلباختگی است. شاعر به معشوق خود، که او را به زیبایی تشبیه میکند، عشق میورزد و احساساتی عمیق در خصوص وفاداری و بزرگی مقام او بیان میکند. شاعر به لطافت و ظرافت معشوق اشاره میکند و برای او آرزو میکند که به او توجه کند و محبتش را به او نشان دهد. همچنین، او از دلتنگی و اشتیاق خود برای دیدن معشوقش سخن میگوید و تأکید میکند که هیچکس به زیبایی و بزرگی او دست نخواهد یافت. این شعر شامل تصاویری زیبا از طبیعت و احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: ای معشوقه، از شدت ناز و لطافت تو به نظر میرسد که از سر تا پای تو همه وجود و جان تو از جان خودم هم نازکتر است؛ همانند تو که به زیبایی سرو خوشسیمایی.
هوش مصنوعی: میخواهم رویم را به زیبایی تو نشان دهم تا دشمنان ببینند که گل شاداب در کنار سرو باغ، چقدر زیبا و سرزنده است.
هوش مصنوعی: به چه خوب است که صورت دلربایت با می درخشش خاصی دارد و مانند قطرات باران در بهار، خوی و لطافت زیادی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: من وقتی که در وفای تو کنار دریا ایستادهام، گویی دریا از دیدگانم دور شده است. تو چرا کشتی جفایت را بر خشکی میرانید؟
هوش مصنوعی: تو همچون آسمان و جهان باارزش و دلنشینی، اما مانند آسمان در برابر سختیها مقاوم نیستی و مانند جهان به راحتی به پیمانهایت پشت میکنی.
هوش مصنوعی: من مانند یک بنده در خواب هستم، اما فقط وقتی که زیبایی تو را میبینم بیدارم. زیبایی تو که پنهان است، اما در عین حال به من نزدیک و قابل تماشا است.
هوش مصنوعی: از بوی صبحگاه بوی تو را حس کردم و دل به من گفت که نسیم یوسف مصری به سوی یعقوب کنعانی آمده است.
هوش مصنوعی: ای معشوق، مانند سلیمان بر پرندگان سلطنت کن، چرا که هیچکس به آسانی از زیبایی تو بینصیب نخواهد ماند و جانهای این مردم به خاطر تو شاداب میشود.
هوش مصنوعی: تلاش کن از جان و دل برای رسیدن به عشقش، شاید روزی او محبتش را به تو نشان دهد زمانی که خود را در برابرش تسلیم کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.