گنجور

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

هر درد که زین دلم قدم بر گیرد

دردی دگرش بجای در بر گیرد

زان با ما در صحبت ا ز سر گیرد

کآتش چو رسد به سوخته اندر گیرد

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
انوری

روی تو که شمع لاله زو درگیرد

گل پرده ز روی با تو چون درگیرد

برخیز و به عزم گلستان موزه بخواه

تا چادر غنچه باز در سر گیرد

مهستی گنجوی

هر کارد که از کشتهٔ خود برگیرد

و اندر لب و دندان چو شکر گیرد

گر باز نهد بر گلوی کشتهٔ خود

از ذوق لبش زندگی از سر گیرد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مهستی گنجوی
خاقانی

هر روز فلک کین من از سر گیرد

بر دست خسان مرا زبون تر گیرد

با او همه کار سفلگان درگیرد

من سفله شدم بو که مرا درگیرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه