گنجور

 
ابن یمین

اهل خرد که دنیی فانی طلب کنند

جز بر سه چیز نیست در آن حالشان نظر

یا بر کمال عزت و یا اکتساب مال

یا بر حصول راحت این نفس خیره سر

خواهی که دسترس بودت بر مراد دل

بشنو بگوش هوش ز من پند معتبر

گر آرزوی عزت جاوید بایدت

بر کن دل از جهان که متاعیست مختصر

وز بهر سیم و زر پی دنیا همی دوی

باری بکوش تا بودت عقل راهبر

پایت مگر بگنج قناعت فرو شود

یا در کفت چو خاک شود بیعیار زر

ور میل خاطرت سوی آسایش دل است

پس جان خود مکن سپر ناوک خطر

زحمت مکش که روزی خلقان مقدرست

آنرا بجهد می نتوان کرد بیشتر