فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ستم آخر شد و بیداد به بنیاد آمد» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: صبح شد برخیز و برزن دامن خرگاه را
شماره ۲: بر سر کوی خرابات مقامیست مرا
شماره ۳: صبح است و گشادند در دیر مغان را
شماره ۴: هر بلایی کزو رسید مرا
شماره ۵: ای فروغ ماه از شمع شبستان شما
شماره ۶: تهی کردیم از نامحرمان هم دیده و دل را
شماره ۷: نشناخت دل از زلف تو ویرانه خود را
شماره ۸: دادم بغمت شادی این هر دو جهان را
شماره ۹: بگذر ای ناصح فرزانه ز افسانه ما
شماره ۱۰: نام تو کلید بستگیها
شماره ۱۱: درد چون نیست چه تأثیر بود درمان را
شماره ۱۲: جز بجان کس نشناسد صفت جانان را
شماره ۱۳: منع نظاره روا نیست تماشایی را
شماره ۱۴: آب گو بگذر ز سر این خانه را
شماره ۱۵: یا رب که چشم بد نرسد آن نگاه را
شماره ۱۶: به یاد آرید یاران مردن حسرتنصیبی را
شماره ۱۷: پیداست سر وحدت از اعیان اماتری
شماره ۱۸: شمیم باد بهاری ببین و فیض سحاب
شماره ۱۹: حل العزام خلو اذا مهجة کئیب
شماره ۲۰: از عاشقان چه خوشتر رسوایی و ملامت
شماره ۲۱: گاه کاخ است نه وقت چمن است
شماره ۲۲: حلقهای خواهم به گوش ای عشق از زنجیر دوست
شماره ۲۳: رخی بغیر رخ دوست در مقابل نیست
شماره ۲۴: خار از آن باغ بپای دل ماست
شماره ۲۵: بر آستان بنشین گر بخانه راهی نیست
شماره ۲۶: در دلم جلوه نما یا شمری فرسنگ است
شماره ۲۷: فرخنده پیکریست که سر در هوای تست
شماره ۲۸: تنها نه من که چشم جهانی به روی تست
شماره ۲۹: صبح است و بهار است و گل و نقل و نبید است
شماره ۳۰: دلگشا بی یار زندان بلاست
شماره ۳۱: کشور دل از جهانی دیگر است
شماره ۳۲: بیا که نوبت مستی عشق و شرب مدام است
شماره ۳۳: سرتاسر عالم به تن امروز سری نیست
شماره ۳۴: هر کرا دل، دلبری را منزل است
شماره ۳۵: در عشق هیچ مرحله جای درنگ نیست
شماره ۳۶: قرارگاه جهان بر مدار تقدیر است
شماره ۳۷: بهر جا بنگرم بالا و گرپست
شماره ۳۸: زنده بی عشق کسی در همه ی عالم نیست
شماره ۳۹: گرچه ما را پای تا سرجرم و سر تا پا خطاست
شماره ۴۰: حاصل هر دو جهان خوشه ای از خرمن ماست
شماره ۴۱: روز طرب و خرمی دولت و دین است
شماره ۴۲: این سرما و آن خم زنجیر اوست
شماره ۴۳: غم به جایی فکند رخت که غمخواری هست
شماره ۴۴: شمشیر بدست آمد سر مست زجام است
شماره ۴۵: از خواجگان کرامت و از بندگان خطاست
شماره ۴۶: فصل گل است و موسم دیوان و گاه نیست
شماره ۴۷: مهی امشب مگر در خانه ماست
شماره ۴۸: راه بیرون شدن از هر دو جهانم هوس است
شماره ۴۹: سرم خوش است و دو عالم به مدعای من است
شماره ۵۰: جانم بلب و جام لبالب ز شراب است
شماره ۵۱: خاک بادا بسری کش اثر از سنگی نیست
شماره ۵۲: بستم ز دعا لب که دعا بی هوسی نیست
شماره ۵۳: زاهد ار ره ندهد خانه ی خماری هست
شماره ۵۴: جان و جانان، دل و دلبر به هم است
شماره ۵۵: آگاه کسی ز کار ما نیست
شماره ۵۶: شاهد ما چه غم ار پرده دروقلاش است
شماره ۵۷: فرخنده طایری که گرفتار دام تست
شماره ۵۸: گر بسوزیم بآتش همه گویند سزاست
شماره ۵۹: وقت آن شد که ز میخانه در آیم سر مست
شماره ۶۰: گر شهر حرام است و گرماه صیام است
شماره ۶۱: مثال این تن خاکی و خاک، آب و حباب است
شماره ۶۲: عشق آفت و حسن دلفریب است
شماره ۶۳: شمشیر تو چشمه ی حیات است
شماره ۶۴: رقیب را مگر الفت بپاسبان باقیست
شماره ۶۵: اگرت دیده و دل شیفته و گریان نیست
شماره ۶۶: جز بر این در سری به سامان نیست
شماره ۶۷: درد ما را نوبت بهبودی است
شماره ۶۸: نوبت عیداست و عید دولت و دین است
شماره ۶۹: حاصل انجام جز کشته ی آغاز نیست
شماره ۷۰: نوبت خرمی بستان است
شماره ۷۱: عالمی در شادی و ما را غم است
شماره ۷۲: سر نهادیم به سودای کسی کاین سر ازوست
شماره ۷۳: زان شعله که در دلم نهان است
شماره ۷۴: قاصدی مژده رسان در راه است
شماره ۷۵: ای جمالت شمع هر جا محفلی ست
شماره ۷۶: چشم صاحبنظران خیره بر آن ایوان است
شماره ۷۷: این چه دشت است که سرتاسر آن گردی نیست
شماره ۷۸: دوست میگفتم ترا زاول نه آن میبینمت
شماره ۷۹: چه شتابی از پی من تو که رنجه شد سمندت
شماره ۸۰: هر کرا دل با خدای مطلق است
شماره ۸۱: حاجت به عرض حاجت و اظهار حال نیست
شماره ۸۲: پیوند غمت گسستنی نیست
شماره ۸۳: بعد از این فارغ ز غوغای جهان میخواهمت
شماره ۸۴: مثال هستی با نیستی روان و تن است
شماره ۸۵: بدردم ننگرد درمانم این است
شماره ۸۶: ما هم چو پرده برفکند آفتاب چیست
شماره ۸۷: سلسله ای ساخته کاین جعد موست
شماره ۸۸: روز آسایش و آرایش و دین و دنیاست
شماره ۸۹: من نه آن غرقه که از بحر برندش به کنار
شماره ۹۰: کشتن عاشق مباحستی مباح
شماره ۹۱: هم سبزه سر زد از چمن و هم سمن ز شاخ
شماره ۹۲: حاجتی دارم و حاشا که بگفتار آید
شماره ۹۳: من و از خون دل پیمانهای چند
شماره ۹۴: من و دل را بکویی منزلی بود
شماره ۹۵: دل از سر کویت هوس خانه ندارد
شماره ۹۶: نه دست من همین بهر هلاکم دامنت گیرد
شماره ۹۷: اگر اینست غم عشق فزون خواهد شد
شماره ۹۸: دل عاشق اگر غمگین پسندند
شماره ۹۹: این نکویان که بلای دل اهل نظرند
شماره ۱۰۰: از سر کوی سلامت سفری میباید
شماره ۱۰۱: هر چه جز ذکر تو افسانه لاطایل بود
شماره ۱۰۲: هر نفس مجلس ما دوش معطر میشد
شماره ۱۰۳: شادمان غمزده و غمزدگان دلشادند
شماره ۱۰۴: پنجه از خون دل ماست که رنگین دارد
شماره ۱۰۵: دو چشم مست تو فرهنگ هوشیارانند
شماره ۱۰۶: تن به جان زنده و جان زنده به جانان باشد
شماره ۱۰۷: سوی جانان جانم از تن میبرند
شماره ۱۰۸: تا به کی این صبح و این شام مکرر بگذرد
شماره ۱۰۹: عشق از اول رخنه در تن میکند
شماره ۱۱۰: روزی آخر رخت از پرده عیان خواهم کرد
شماره ۱۱۱: دفتر دانش سراسر سوختند
شماره ۱۱۲: گذری باد بر آن زلف معنبر دارد
شماره ۱۱۳: بدین درگه یکی را سر شکستند
شماره ۱۱۴: عمر بگذشت و نماندست جز ایامی چند
شماره ۱۱۵: دل از پی خطا شد و گامی خطا نکرد
شماره ۱۱۶: راز ما خلوتیان بر سر بازار افتاد
شماره ۱۱۷: ای مبارک شب فیروز امید
شماره ۱۱۸: طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
شماره ۱۱۹: مژده ای دل که شهنشاه جهان باز آمد
شماره ۱۲۰: گر آزرده گر مبتلا میپسندد
شماره ۱۲۱: باده عشق ترا دل جام شد
شماره ۱۲۲: رفت خیالش زدیده کو بدر آمد
شماره ۱۲۳: بوی جان از نفس باد صبا میآید
شماره ۱۲۴: باز صحن باغ را مرآت محفل کردهاند
شماره ۱۲۵: بهار و موکب منصور شه ردیف هم آمد
شماره ۱۲۶: آمد این سیل که بنیاد من از جا ببرد
شماره ۱۲۷: دوش با یاد توام باز حکایتها بود
شماره ۱۲۸: آنکه کین ورزد به من آگه ز مهر من نشد
شماره ۱۲۹: دل به دلبر، جان به جانان میرسد
شماره ۱۳۰: هر کرا بر سر آن کو گذری میباید
شماره ۱۳۱: ستم آخر شد و بیداد به بنیاد آمد
شماره ۱۳۲: عشق است کاگهان را غافل همی پسندد
شماره ۱۳۳: ناصح اگر بر آن رخ نیکو نظر کند
شماره ۱۳۴: شدی از قصه ی ما گر ملول افسانه ای دیگر
شماره ۱۳۵: بصید ما نظر افکند شهسوار دگر
شماره ۱۳۶: باز صبح است ای ندیم آن راح ریحانی بیار
شماره ۱۳۷: وقت است که تن جان شود و جان همه دلدار
شماره ۱۳۸: طفلی پی دیوانه زهر خانه درین شهر
شماره ۱۳۹: دل از قید دو عالم رسته خوشتر
شماره ۱۴۰: در چشمه خضر شعله طور
شماره ۱۴۱: شکرانه بازوان پر زور
شماره ۱۴۲: عقل با عشق کی شود دمساز
شماره ۱۴۳: زلف بر پا فکنده از سر ناز
شماره ۱۴۴: ابر بر طرف گلستان گوهر افشان است باز
شماره ۱۴۵: چون به عکس آری نظر خورشید تابان است و بس
شماره ۱۴۶: نگه مست و چشم هشیارش
شماره ۱۴۷: زین گرفتاری چه میجویی دلا آزاد باش
شماره ۱۴۸: در کف عشق نهادیم عنان دل خویش
شماره ۱۴۹: دیده ام و شنیده ام عاشقی و ملامتش
شماره ۱۵۰: نتوان داشت نگه باز زچشم سیهش
شماره ۱۵۱: مردود خلق گشتم و گشتم پسند خویش
شماره ۱۵۲: شکر نعمت آورم یا عذر ار تقصیر خویش
شماره ۱۵۳: یا بیا افتادگان را دست گیر، افتاده باش
شماره ۱۵۴: جوی شهد است لعل سیرابش
شماره ۱۵۵: هیچ عاقل به خانه بندد نقش
شماره ۱۵۶: لبم از آتش دل میزند جوش
شماره ۱۵۷: اگر چه ناصح ما مشفق است و خیر اندیش
شماره ۱۵۸: زبان بعرض نیازی مگر گشودم دوش
شماره ۱۵۹: افکنده سبزه بر کنف بوستان بساط
شماره ۱۶۰: آگه از زخمم نگشتی ای شکار افکن دریغ
شماره ۱۶۱: خدا بر لب ولی دل در هوا غرق
شماره ۱۶۲: بگیر دست دل و سر بر آور از افلاک
شماره ۱۶۳: بی عشق کس بدوست نیابد ره وصول
شماره ۱۶۴: روشن از طلعت خورشید شود خانه ی گل
شماره ۱۶۵: این خیال خودپرستانند غافل کان جمال
شماره ۱۶۶: عاشقان را عشق بس باشد کفیل
شماره ۱۶۷: دیوانه و مست و باده نوشیم
شماره ۱۶۸: هوای خود چو نهادم رضای او چو گزیدم
شماره ۱۶۹: زشست شهسواری ناوکی تعویذ پر دارم
شماره ۱۷۰: وقت شد وقت کزین جمع کناری گیریم
شماره ۱۷۱: عجب نبود بگلشن جا اگر فصل خزان دارم
شماره ۱۷۲: روز کی چند پی زهد و سلامت گیرم
شماره ۱۷۳: سلطان ملک فقرم و عشق است لشکرم
شماره ۱۷۴: هر چه جویند ز ما در طلب آن باشیم
شماره ۱۷۵: نوید لطف همی میرسد نهفته بگوشم
شماره ۱۷۶: جز رنج خمار ابدی نشئه ندیدیم
شماره ۱۷۷: بازو مساز رنجه که ما خود فتادهایم
شماره ۱۷۸: جان چو میرفت چرا زیست تنم
شماره ۱۷۹: من که دارای جهان سخنم
شماره ۱۸۰: پیر میخانه کند بر رخ اگر در بازم
شماره ۱۸۱: ناله ها بر لب و از ناله اثرها داریم
شماره ۱۸۲: از بس گداختم ز غمت ناتوان شدم
شماره ۱۸۳: نه هشیارم توان گفتن نه مستم
شماره ۱۸۴: ما بندگان نه در خور این پایه بودهایم
شماره ۱۸۵: نه در دل فکر درمانم نه در سر قصد سامانم
شماره ۱۸۶: چند دارد دل از اندوه جهان نا شادم
شماره ۱۸۷: دوشینه بر مراد دل آمد بسر شبم
شماره ۱۸۸: ای از صباح رویت روشن شب امیدم
شماره ۱۸۹: من نه آنم که دل آزرده ز بیداد شوم
شماره ۱۹۰: بندگان را به کف از جود تو حکمیست قدیم
شماره ۱۹۱: آخر این روز بشب میرسد این صبح بشام
شماره ۱۹۲: شب عید است بیا تا لب ساغر گیریم
شماره ۱۹۳: من بدین ساعد سیمین که تو داری دانم
شماره ۱۹۴: به یاد نیست جز اینم که من به یاد تو باشم
شماره ۱۹۵: روزی که نبینند نشانی بجهانم
شماره ۱۹۶: تا چه گفتند که خاموش شدیم
شماره ۱۹۷: از جان گذشتهایم و به جانان رسیدهایم
شماره ۱۹۸: منم کاکنون به عالم غم ندارم
شماره ۱۹۹: طلعت دوست عیان میخواهم
شماره ۲۰۰: بر چشمه ی نوش لبش افتاد چو راهم
شماره ۲۰۱: ز آتش عشق نخستین قسم
شماره ۲۰۲: غم عالم نبرد ره به دلم
شماره ۲۰۳: زبان بر بند ای ناصح زپندم
شماره ۲۰۴: اگر ره است و اگر بیره از قفای تو باشم
شماره ۲۰۵: بر آن سرم که به پیمانه دست بگشایم
شماره ۲۰۶: بی تو میل گل و گلشن نکنم
شماره ۲۰۷: چه غم ار نه برگ و باری و نه زاد راه دارم
شماره ۲۰۸: همین نه بنده ی حکم و مطیع فرمانم
شماره ۲۰۹: هوسی کردهام امروز که دیوانه شوم
شماره ۲۱۰: گفتم از میکده یک چند سوی خانه شوم
شماره ۲۱۱: زتست پای گریزم ز تست دست ستیزم
شماره ۲۱۲: آمدم تا رسم تو در عاشقی پیدا کنم
شماره ۲۱۳: در دست نفس سرکش مقهور و مضطریم
شماره ۲۱۴: تمام عیبم و از عیب خویش بی خبرم
شماره ۲۱۵: تا در پناه درگه خاقان اکبریم
شماره ۲۱۶: دهر خرم از چه از عید کیان
شماره ۲۱۷: گفتم که فاش میکند از پرده راز من
شماره ۲۱۸: گویند جان خواهد ز من این جان و این جانان من
شماره ۲۱۹: خرم آنان کافرید از نور خود یزدانشان
شماره ۲۲۰: چند گویی که سرانجام چو خواهد بودن
شماره ۲۲۱: صبح باز آمد و شب گشت نهان
شماره ۲۲۲: صبح عید و دهر خرم از بهار است اینچنین
شماره ۲۲۳: ماه بزم افروزم امشب بی نقاب است آنچنان
شماره ۲۲۴: دگرانند بهر سو نگران
شماره ۲۲۵: لله الحمد نمردیم و بدیدیم چنین
شماره ۲۲۶: گر نمیخواهی غمینم ساختن،شادم مکن
شماره ۲۲۷: دل بدست آرو هر چه خواهی کن
شماره ۲۲۸: خیر مقدم عشق آمد باز و غم رفت از میان
شماره ۲۲۹: شب آمد و دل باز نیامد ز در او
شماره ۲۳۰: او میرود ز پیش و من اندر قفای او
شماره ۲۳۱: شاها هلال ماه نو از آفتاب خواه
شماره ۲۳۲: دوش آمد ببرم می زده خواب آلوده
شماره ۲۳۳: توانایی چه جویی، خستگی به
شماره ۲۳۴: بهار و عید مبارک به بخت شاهنشاه
شماره ۲۳۵: دیدیم کرانه تا کرانه
شماره ۲۳۶: ساقیا برخیز کز پیمانه ای
شماره ۲۳۷: بیا بصاحب ما بین که تاعیان نگری
شماره ۲۳۸: دارد شب نومیدی ما صبح امیدی
شماره ۲۳۹: ز ما گمگشتگان پرسید از آن کوی
شماره ۲۴۰: هوسی میبردم سوی کسی
شماره ۲۴۱: نه جا بسایه ی شاخی نه پا بحلقه ی دامی
شماره ۲۴۲: در اول جذب عشق از جانب جانانه بایستی
شماره ۲۴۳: هم ز کارم منع کردی هم بکارم داشتی
شماره ۲۴۴: خامش ای دل منشین کو بودش رحم بسی
شماره ۲۴۵: مگو مرگ است بی او زندگانی
شماره ۲۴۶: نشاید ار چو تویی در کنار من باشی
شماره ۲۴۷: چرا چو ابر نگریی چرا چو باد نکوشی
شماره ۲۴۸: ای شیفته ی روی نکوی تو جهانی
شماره ۲۴۹: برون از خویشتن یک ره اگر گامی دو بگذاری
شماره ۲۵۰: گر نه رخسار وی آشوب جهان بایستی
شماره ۲۵۱: دل دگر با که سپارم که تو در جان منی
شماره ۲۵۲: در همه کون و مکان نیست جز اینم هوسی
شماره ۲۵۳: ترسم از چشم بد خلق رسد بر تو گزندی
شماره ۲۵۴: تا به کی افزایش تن کاهش جان تا به کی
شماره ۲۵۵: بهزار نامه دارم ز تو حسرت جوابی
شماره ۲۵۶: در بلورین خانه عکس طلعت داراستی
شماره ۲۵۷: سرو سیمین که دیده در چمنی
شماره ۲۵۸: پای سروی و گوشه ی چمنی
شماره ۲۵۹: موکب شاه جهان آمده است و از پی
شماره ۲۶۰: من و اندیشه ی باری که ندارد یاری
شماره ۲۶۱: بیا دور ساقی بگیریم جامی
شماره ۲۶۲: تو بدین شکل و شمایل که به خود مینگری
شماره ۲۶۳: ای روی دلارایت آرایش زیبایی
شماره ۲۶۴: من در این جمع و پریشان دلم از غوغایی
شماره ۲۶۵: بیا از دور ساقی گیر جامی
شماره ۲۶۶: مرهم دلهای ریش از مشک ناب آوردهای
شماره ۲۶۷: سرم خوش است برآنم که از سر مستی
شماره ۲۶۸: من فاش کنم غم نهانی
شماره ۲۶۹: زهر سو بر بن در بینوایی
شماره ۲۷۰: روزها رفت و نکردی بسوی ما نظری
شماره ۲۷۱: ای جم از این می اگر جامی زنی
شماره ۲۷۲: یک بار نخواندند و نگفتند کجایی
شماره ۲۷۳: شب تیره وره سخت، چنین سست چرایی
شماره ۲۷۴: این شهد نمیرسد بکامی
شماره ۲۷۵: ای نفس اگر بخود نفسی نیک بنگری
شماره ۲۷۶: در عشق روانیست نه دعوی نه گواهی
شماره ۲۷۷: ما را که جام نبود رنجیم کی ز سنگی
شماره ۲۷۸: نه دل به دست یاری نه سر به زیر باری
شماره ۲۷۹: نبود عجب ار برقی در خرمن ما بینی
شماره ۲۸۰: با ما سخن ز نیک و بد کار میکنی
شماره ۲۸۱: با بنده صادق چه عتابی چه عطایی
شماره ۲۸۲: پیوند عهدهاست که از هم گسستهای
شماره ۲۸۳: یک شب نهان ز غیر بر ما نیامدی
شماره ۲۸۴: سقی من وابل لامن طلالی