شادمان غمزده و غمزدگان دلشادند
غم و شادی جهان بین که چه بی بنیادند
این جهان خود صوری مؤتلف از ابعاد است
یا طبایع که همی مجتمع از اضدادند
گر بپایند چه شادی و نپایند چه غم
خنک آنان که ازین شادی و غم آزادند
این من غمزده ام کز قبل روضه ی توس
دری از عرصه ی محشر برخم بگشادند
کرده های من سرگشته بالواح هوس
نقش بستند و به پیش نظرم بنهادند
سر بسر خواندم و دیدم بسیهکاری خویش
سیه آن دم که باین بخت سیاهم زادند
چاک کردند زبان، خاک فشاندند بچشم
لیک پنهان نظری جانب دل بگشادند
کام دل جستم و کردند براتیم دلی
سوی درگاه شهم باز حوالت دادند
اینک این فرق من و خاک در شاه نشاط
مخزن مارو گل و خار قرین افتادند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تضادهای زندگی مانند غم و شادی اشاره میکند و میگوید که این دو حالت، بیپایه و اساس هستند. او به نوعی ستیز میان این احساسات و ارتباط آنها با شرایط زندگی انسانها میپردازد. شاعر خود را به عنوان فردی غمزده توصیف میکند که در جستجوی شادی و آزادی از غم و غصههاست. او به رویدادهایی که در زندگیاش اتفاق افتادهاند، اشاره میکند و به زخمی که از مشکلات جاری بر دلش نشسته، میپردازد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که تفاوتش با طبیعت و خاک در درک شادی و غم نهفته است.
هوش مصنوعی: افراد غمگین نیز شاداباند و کسانی که در غم به سر میبرند، دلخوشیهایی دارند. در واقع، غم و شادی در این جهان بیثبات و بیاساساند.
هوش مصنوعی: این دنیا خود مجموعهای از اشکال و ابعاد مختلف است یا از ویژگیهای گوناگون که در کنار هم از تضادها و تفاوتها شکل گرفتهاند.
هوش مصنوعی: هر چه بر سر آدمها بیاید، چه خوشی و چه غم، به کسانی که از این شادی و غمها رنج نمیبرند، حال خوشی میدهد.
هوش مصنوعی: من اینجا تنها و غمگین هستم و در آغوش بهشت توس، دری به سوی روز قیامت برای من باز شده است.
هوش مصنوعی: کارهای من که پر از شگفتی و رغبت هستند، بر روی تختهخانه دل شکل گرفته و در برابر چشمانم قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: کل زندگیام را بررسی کردم و متوجه شدم که در حال حاضر، سختی و تلاش خودم را نمیبینم و به یاد میآورم آن زمانی که به این سرنوشت تلخ دچار شدم.
هوش مصنوعی: زبانها را چاک کردند و خاک به چشم پاشیدند، اما نگاه محبتآمیزی به دل گشودند که پنهان بود.
هوش مصنوعی: من به دنبال خواستهها و آرزوهایم بودم و وقتی به درگاه پادشاهی رسیدم، دوباره امید و فرصت برای تحقق آرزوهایم به من داده شد.
هوش مصنوعی: اینک تفاوت من و خاک در این است که در جهان لذت و شادی، گل و خار در کنار هم قرار دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند
باده عشق عمل کرد و همه افتادند
همه را از تبش عشق قبا تنگ آمد
کله از سر بنهادند و کمر بگشادند
این همه عربده و تندی و ناسازی چیست
[...]
از مبادی که مرا سر به جهان در دادند
هیچ شک نیست که بی فایده نفرستادند
جام و جان هر دو ز یک میکده همره کردند
عشق و می هر دو به من ز اول فطرت دادند
دولت راه روانی که رسیدند به عشق
[...]
دوش رندان خرابات ندا در دادند
که حریفان صبوحی سر خُم بگشادند
باده آنها که ننوشند حقیقت بادند
عاشقانی که چو ناصر ز جهان آزادند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.