هر بلایی کزو رسید مرا
به عطایی دهد نوید مرا
دوش از زلف و ابروان میداد
گاه بیم و گهی امید مرا
گه به شمشیر میبرید از من
گه به زنجیر میکشید مرا
من همان بندهام که نادیده
به بهایی گران خرید مرا
عیب او نبود ار به هیچ فروخت
بر من و عیب من چو دید مرا
ستمش خاص و نعمتش عام است
خاصه بهر ستم گزید مرا
تا بگوید که این نشاط منست
با غم خویش پرورید مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تجربیات تلخ و شیرین زندگیاش سخن میگوید. او به بلایا و مصائب اشاره میکند که به او رسیده و به عطاهایی که الهامبخش او بودند. گاهی از زلف و ابروان محبوبش به امید و بیم اشاره میکند. شاعر احساس میکند که مانند بندهای است که بیخبر از ارزش واقعیاش به قیمتی بالا خریده شده است. او عیوب و ناملایمات را نه به دلیل بیلیاقتی محبوب، بلکه به دلیل سرنوشت خود میداند. در نهایت، شاعر میگوید که این شادی و نشاط او ناشی از غمهایی است که با آنها پرورده شده است.
هوش مصنوعی: هر مشکلی که به من رسید، میتواند نشانهای باشد که از آن یک نعمت یا فرصتی جدید به من تقدیم خواهد شد.
هوش مصنوعی: دیروز به خاطر زلف و ابروهایش، گاهی ترس و گاهی امید به من میداد.
هوش مصنوعی: گاه با شمشیر به من آسیب میزد و گاه مرا به زنجیر میکشید.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که بدون اینکه دیده شوم، با قیمت بسیار بالا خریداری شدم.
هوش مصنوعی: اگر او مرا به هیچ چیز بفروشد، اشکالی ندارد، اما وقتی عیبهای من را دید، این خود یک نقص است.
هوش مصنوعی: ستم او ویژه و خاص است، در حالی که نعمتهایش برای همه مردم قابل دسترس است، به ویژه برای کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد.
هوش مصنوعی: او میخواهد بگوید که این شادی من از دل اندوه خودم نشأت میگیرد و من را پرورش داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از سواد ارم برید مرا
در سواد قلم کشید مرا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.