گنجور

 
نشاط اصفهانی

به یاد آرید یاران مردن حسرت‌نصیبی را

اگر بینید بر بالین بیماری طبیبی را

شوید آسوده تا از غم دهمتان جان به آسانی

بیارید ای پرستاران به بالینم طبیبی را

ز قتلم بر سر کویت چو اندیشی چه خواهد شد

به شهر خویش اگر سلطان کند پنهان غریبی را

ندیدم گل که تا دانم تو زان نیکوتری یا نه

همی‌بینم چو خرد نالان به کویت عندلیبی را