دل از سر کویت هوس خانه ندارد
دیوانهٔ عشقت سر ویرانه ندارد
جز محنت و غم راه به این خانه ندارد
این خانه مگر راه به میخانه ندارد
پیمانه چه غم گر شکند محتسب شهر
مستیم از آن باده که پیمانه ندارد
دل را هوس الفت ما نیست ببینید
دیوانه سر صحبت دیوانه ندارد
مستند دو عالم همه از ساغر وحدت
خوش باش درین بزم که بیگانه ندارد
از آتش معشوق شراری بود این عشق
شمعی که نیفروخته پروانه ندارد
یک بار ندیدیم نشاط آید ازین راه
این کوچه مگر راه به میخانه ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و بیپناهی شاعر در دنیای عاشقانه است. شاعر بیان میکند که دلش دیگر هوس جایی جز کوی معشوق را ندارد و از غم و محنت رنج میبرد. او میگوید که هیچ راهی برای خوشی و شادابی در این خانه وجود ندارد و اگر چه محتسب میتواند پیمانه را بشکند، اما او از شادی شراب سیراب است. عاشق در این فضا تنهاست و هیچ همراهی ندارد. در نهایت، از آتش عشق معشوق سخن میگوید و این که هیچ امیدی برای شادابی و نشاط در این مسیر نمیبیند.
هوش مصنوعی: دل من دیگر آرزوی خانه و کاشانه ندارد، چرا که عشق تو دیوانهام کرده و جایی جز در ویرانهای که از عشق تو ساختهام، نمیخواهد.
هوش مصنوعی: به جز درد و رنج، راهی به این مکان وجود ندارد و این مکان تنها از طریق میخانه قابل دسترسی است.
هوش مصنوعی: اگر پیمانه بشکند، چه اهمیتی دارد؟ ما در مستی و شادی غرق هستیم، چرا که خوشی ما از آن بادهایست که اندازه و پیمانهای ندارد.
هوش مصنوعی: دل دیگر تمایل به عشق و دوستی ما ندارد؛ ببینید که دیوانهای که دلش به ما میتپد، خود به تنهایی درباره دیوانهای دیگر نمیتواند صحبت کند.
هوش مصنوعی: در این جهان دوگانه، همه چیز از جام یکپارچگی سرچشمه میگیرد، پس در این مهمانی شادمان باش که هیچ کس بیگانهای در آن نیست.
هوش مصنوعی: این عشق مانند شمعی است که اگر نسوزد، پروانهای نخواهد داشت؛ زیرا شعلهاش از آتش معشوق نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: هیچگاه ندیدیم که شادی از این مسیر بیاید؛ این کوچه فقط زمانی خوشایند است که به میخانه برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آشوب طلب خاطر فرزانه ندارد
زنبور هوس در دل ما خانه ندارد
اندازه مستی نتوانیم نگهداشت
زان باده خرابیم که پیمانه ندارد
در مزرعه طاقت ما تخم ریا نیست
[...]
دل را هوس صحبت مانیست ببینید
دیوانه سر صحبت دیوانه ندارد
مستند دو عالم همه از ساغر وحدت
خوش باش درین بزم که بیگانه ندارد
مرغ دل ما در قفست دانه ندارد
ور ز آن که رها می کنیش خانه ندارد
دیوانه شدم بس که به ویرانه نشستم
ای خوش به دیار تو که ویرانه ندارد
ناصح مکن افسوس و مزن راه من از عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.