روز طرب و خرمی دولت و دین است
دوران زمان شاد به دارای زمین است
میگفت و همی دید در آیینه بمژگانش
آن تیر که از جوشن جان بگذرد این است
میگفت و همی خست بدندان لب خندانش
لعلی که به عقد گهر آمیخت چنین است
نبود عجب ار بخت سیاهم طلبد کام
زان روی که بازلف و خط و خال قرین است
زین پس من و با روز سیه گوشه ی عزلت
کان خال سیه نیز چو من گوشه نشین است
تا دوزخ هجران چه کند روز وداعش
بر من چو به عاصی نفس باز پسین است
این روی تو یا پرتوی از لمعه ی قدس است
این کوی تو یا گلشنی از خلد برین است
این نکهت گیسوی تو یا بوی بهار است
این چنین خم موی تو یا نافه ی چین است
این مهبط نور است که در وادی طور است
یا انجمن شاه که در گلشن فین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره روزی شاد و پرخوشی است که به همراه دولت و دین آورده شده است. شاعر به زیباییهای معشوقهاش اشاره میکند و از عشق و آرزوهایش سخن میگوید. او به نقش سرنوشت و بخت در زندگیاش پرداخته و از درد دوری و جدایی احساس نارضایتی میکند. تصویرهای زیبایی از معشوقهاش، مانند لبخند و مویش، بیان شده و او در توصیف عشق و زیبایی، به بهشت و نور اشاره میکند. به طور کلی، شعر بیانگر شوق و امید به وصال و در عین حال غم هجران است.
هوش مصنوعی: روز شادی و خوشی است و شرایط زندگی و ایمان در نهایت رونق و سعادت قرار دارد. اکنون زمانی است شاد که جهان به نعمتها و داشتههای خود مفتخر است.
هوش مصنوعی: او میگفت و در آینه با چشمانش میدید که آن تیر، از زره جانش عبور میکند.
هوش مصنوعی: او میگفت و در حالی که لبخند زیبا و دلنشینی بر لب داشت، به طور غیرمستقیم به این نکته اشاره میکرد که مانند گوهری باارزش در آمیخته و بههم پیوسته است.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که قسمت دیجک من، درخواست خوشبختی کند؛ چرا که زیبایی چهرهاش با خط و خالهایش همراه است.
هوش مصنوعی: از این به بعد من و روزهای تاریک در تنهایی خودمان خواهیم بود، زیرا این لکه سیاه بر روی پوست نیز مانند من در گوشهای نشسته است.
هوش مصنوعی: تا وقتی که جدایی پیش میآید، نمیدانم در لحظه وداع چه بر من خواهد گذشت، مانند حالتی که نفس عاصی و نافرمان است و به آخرین لحظاتش نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: این چهرهی تو یا بازتابی از نور مقدس است. این مکان تو یا باغی از بهشت است.
هوش مصنوعی: این بوی خوشی که از گیسوان تو به مشام میرسد، شبیه عطر بهار است. این قوس زیبای موی تو نیز به اندازه زیبایی نافههای چین دلانگیز است.
هوش مصنوعی: این مکان محل نزول نور و روشنایی است که در کوه طور قرار دارد، یا مانند محفل پادشاهی است که در باغ فین برپا شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندر دل من عشق تو چون نور یقین است
بر دیدهٔ من نام تو چون نقش نگین است
در طبع من و همت من تا به قیامت
مهر تو چو جان است و وفای تو چو دین است
تو بازپسین یار منی و غم عشقت
[...]
آن کیست سواره که بلای دل و دین است
صد خانه برانداخته در خانه زین است
ماهی ست درخشنده چو بر پشت سمند است
سروی ست خرامنده چو بر روی زمین است
آشوب جهان است اگر اسپ سوار است
[...]
حسنت نمک آمیز و لبت نیز چنین است
کان نمکی هر چه تو داری نمکین است
گر بحر بلا موج زند باک ندارم
بیمی اگرم هست از آن چین جبین است
تا روی زمین زیر کف پای تو به دید
[...]
شاها اثر دوستیست رونق دین است
خوش آنکه درین دوستی از اهل یقین است
هر کس که درت را ز غلامان کمین است
در انجمن اهل وفا صدر نشین است
مداحی تو کار فضولی حزین است
[...]
خاری که به پای تو خلد باغ یقین است
سنگی که به راه تو فتد کعبه دین است
در عزم قوی باش که اندر ره دولت
مفتاح نجاتست به هر جا که کمین است
در خوش دلی آویز که با عمر تو ایام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.