گنجور

 
نشاط اصفهانی

شاها هلال ماه نو از آفتاب خواه

ابروی یار بین وز ساقی شراب خواه

هر شب هلال عید ز ابروی یار بین

و ندر هلال جام ز می آفتاب خواه

چون دست صبحدم دهد اوراق گل بباد

گاهی بدست مصحف و گاهی کتاب خواه

روز از سماع گفته ی زاهد کنی بشب

کفاره از ترانه ی چنگ و رباب خواه

از پرسش حساب اگر اندیشه باشدت

از دست یار ساغر می بی حساب خواه

زان آب آتشین چو کشی جرعه خصم را

همچون خسی بر آتش و نقشی بر آب خواه

جز دلبران که دل برضای تو بادشان

هر دل که جز رضای تو خواهد خراب خواه

گلزار محفلت که همی باد با نشاط

پیوسته خرمش ز صبا و سحاب خواه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode