گنجور

 
نشاط اصفهانی

روز آسایش و آرایش و دین و دنیاست

روز افزایش و فضل و کرم و بذل و عطاست

هر طرف میگذری مجلس شکر است و سپاس

هر کجا مینگری حلقه ی ذکر است و دعاست

هر کجا دل همه خرسندی و وجداست و نشاط

هر کجا دیده همه روشنی و نور و ضیاست

من همه جرم و چه غم نوبت عفو است و گذشت

من همه درد و چه غم وقت علاج است و دواست

بجهان دگر از قید تو گفتم بر هم

می ندانستم کاین سلسله از زلف دوتاست

جان بدشواری میدادم، غافل که همی

کشتگان نگهش را غم او جان افزاست

ما کجا عشق کجا! ای دل و ای جان حذری

ما سفاهانی و او ترک وش و بی پرواست

از جمالت بخیال تو تولا جستم

کاین همی خواب رباینده و آن هوش رباست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode