گنجور

 
نشاط اصفهانی

زهر سو بر بن در بینوایی

خداوندان فضل آخر عطایی

بدین بیگانگان سر چون توان برد

مگر دستم بگیرد آشنایی

ز ما تا کوی او راهیست پنهان

که در وی می نگنجد رهنمایی

برون از دهر باید شد نه از شهر

زخود باید شدن نه از سرایی

چه سود از سر بصحرا بر نهادن

اگر سر مینهی باری به پایی

بروز باز پس از ما چه خواهند

چه خواهد پادشاهی از گدایی

اگر تیغم زنی یا جام بخشی

نمیآید ز من جز مرحبایی

نشاط از تو خطا از وی صوابست

مجو جز این صوابی یا خطایی

 
 
 
باباطاهر

سر راهت نشینم تا بیایی

در شادی به روی ما گشایی

شود روزی بروز مو نشینی

که تا وینی چه سخت بی‌وفائی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
سوزنی سمرقندی

نصیر دین که چشم پادشائی

نبیند چون تو فرخ کدخدائی

جهان را کدخدائی جز تو نبود

چنان چون نیست جز یزدان خدائی

اگر گویم بهمت آسمانی

[...]

عطار

دلا در راه حق گیر آشنایی

اگر خواهی که یابی روشنایی

چو مست خنب وحدت گشتی ای دل

میندیش آن زمان تا خود کجایی

در افتادی به دریای حقیقت

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۸۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه