بندگان را به کف از جود تو حکمیست قدیم
که حرام است طمع جز ز خداوند کریم
جرم من بیحد و عفو تو چو آید بمیان
هر که او را گنهی نیست گناهیست عظیم
گه بسوی کرمت گاه بخود مینگرم
پای تا سر همه امید و سراپا همه بیم
غنچه بگشوده گره از لب و گل بندز گوش
صبحدم ذکر تو میرفت در انفاس نسیم
آن نه وصل است که از پی بودش هجرانی
ره بدوزخ نبود از پس فردوس نعیم
من و یاری که نه غیری بود او را نه رقیب
من و بزمی که نه شمعی بود آنجا نه ندیم
سیم بی قلب بیندوز که در درگه دوست
نپذیرند ز کس هیچ بجز قلب سلیم
رض حاجات خود ای دل ببرش حاجت نیست
که علیم است و حکیم است و کریم است و رحیم
تا یکی جرعه مگر نذر گدایان سازند
روز و شب بر در میخانه نشاط است مقیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و ستایش از خداوند کریم و بخشنده میپردازد. بیانگر این است که طمع به غیر خداوند جایز نیست، زیرا او تنها منبع رحمت و بخشایش است. شاعر از ضعف و گناه خود سخن میگوید و بر این باور است که عفو خداوند بر گناهانش غلبه دارد. همچنین اشاره به آرامش و امید دارد که انسان باید در برابر رحمت الهی داشته باشد. او به مفهوم عشق و وصال الهی میپردازد و کیفیت ارتباط خاصی را که با دوست دارد، توصیف میکند. در نهایت، بر اهمیت قلب پاک و نیت خیر در نزد خدا تأکید میشود و به غنای روحانی و خوشی در میخانهای که یادآور دوستی با خداوند است اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بندگان نمیتوانند به چیزی غیر از لطف و بخشش خداوند امید داشته باشند و این یک قانون همیشگی است که نباید به غیر از خداوند بخشنده آرزو داشته باشند.
هوش مصنوعی: خطای من بسیار بزرگ است و اما زمانی که بخشش تو در میان باشد، هر کسی که گناهی ندارد، نیز به گناهی بزرگ تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: گاه به سمت کرم و لطف تو نگاه میکنم و گاهی به خودم مینگرم. از سر تا پا امید دارم، اما تمام وجودم پر از بیم و نگرانی است.
هوش مصنوعی: غنچهای شکفته و گلی که بر گوش صبح به آرامی مینشیند، نام تو را با نسیم صبحگاهی جاری میکند.
هوش مصنوعی: اینکه آدمی به وصالی دست یابد، اما همچنان هجران را در پی داشته باشد، در واقع به معنای آن نیست که به حقیقت وصال رسیدهاست. همچنین، راهی که به جهنم منتهی شود، نمیتواند بعد از زندگی خوش و نعمتزده در بهشت باشد.
هوش مصنوعی: من و یاری که فقط او بود و هیچ کس دیگری نبود، و در جشن و مهمانیای که نه شمعی بود و نه یار دیگری.
هوش مصنوعی: دلت را از وابستگیها و تعلقات پاک کن، زیرا در پیشگاه دوست (خدا) هیچ چیزی جز دل پاک و پاکیزه پذیرفته نمیشود.
هوش مصنوعی: ای دل، نیازهایت را به رضای خدا بسپار، چرا که او عالم، حکیم، بخشنده و مهربان است و نیازی به خواستههای تو ندارد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که کسی جرعهای از شراب نذر گدایان کند، روز و شب بر درِ میخانه، شادی و سرزندگی برقرار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.