گنجور

 
نشاط اصفهانی

پیداست سر وحدت از اعیان اماتری

العکس فی المرایا والنقش فی القوی

شد مختلف بمخرج اگر نه چه شد که هست

یک صوت و یک ترانه گهی مدح و گه هجا

هستی چو بحر و دل چو یکی کشتی اندار آن

از نفس بادبانش و از عقل نا خدا

عشق است باد و هست ازو ره سوی مراد

لیک از صواب گاه گراید سوی خطا

انظر فمارایت سوی البحر اذ رایت

موجا بدا ومنه بدافیه ما بدا

گاهی صواب نام نهیمش گهی خطا

گه ناخدا خطاب دهیمش گهی خدا

بازلف و روی او نه اثر ماند از نشاط

لاالشمس فی الدجیة لاالبدر فی الضحی

 
 
 
عنصری

خوارزم گرد لشکرش ار بنگری همی

بینی علم علم تو بهر دشت و کردری

منوچهری

نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می

تمثالهای عزه و تصویرهای می

بستان بسان بادیه گشته‌ست پرنگار

از سنبلش قبیله و از ارغوانش حی

صد کارگاه ششترکرده‌ست باغ لاش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
مسعود سعد سلمان

روز دی است خیز و بیار ای نگار می

ای ترک می بیار که ترکی گرفت دی

می ده به رطل و جام که در بزم خسروی

بنشست شاه شاد ملک ارسلان به می

شاهی که کرد چرخ و فلک را به زیر پای

[...]

وطواط

فصل بهار آمد و بگذشت عهد دی

پیش آر، ای چراغ ری، اکنون چراغ می

تاریکی است مانده ز دی در نهاد ما

و آن جز چراغ می نبرد، ای چراغ ری

برکش نوا، که خاطب گل بر کشید صورت

[...]

سوزنی سمرقندی

ای پایگاه قدر تو بر خط استوی

از فر تو چو خلد برین گشته استوی

در باغ استوی طرب انگیز بگذران

لحن مغنیان خود از خط استوی

جان راغذا سماع خوش و روی نیکو است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه