گنجور

 
نشاط اصفهانی

خدا بر لب ولی دل در هوا غرق

خدا را ما نکردیم از هوا فرق

ازین تخمی که افشاندیم در دشت

نباشد کشت ما جز در خور حرق

بریز آبی ز رحمت ورنه ما را

در آتش سوخت باید پای تا فرق

بما تردامنان منگر خدا را

جهانی خشک لب از غرب تا شرق

گرفتم راست ناید در دعا کذب

گرفتم در نگیرد با خدا زرق

نمیگریی چرا بر حالم ای ابر

نمیخندی چرا بر کارم ای برق

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode