چون به عکس آری نظر خورشید تابان است و بس
باز چون بر اصل بینی ظل یزدان است و بس
سوی عکس ار دسترس نبود عجب نبود که نیست
دسترس تن را به جان وین صورت جان است و بس
ظل یزدان را چو یزدان گیر و این فرخنده کاخ
چیست دانی راست همچون بزم امکان است و بس
نیست جز یک شاهد اندر بزم و هر سو بنگری
طرهٔ پرتاب و گیسوی پریشان است و بس
کثرت اندر عکس نبود ناقض توحید اصل
این تکثر خود بر این توحید برهان است و بس
چشمها فتان ببینی لعلها خندان ولی
یک لب و یک چشم بیدار و سخندان است و بس
عکسها جز اصل نبود تا چه باشد فعلشان
فاعل و مختار و قادر آنچه هست آن است و بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی رابطه میان واقعیت و تصویر میپردازد. شاعر میگوید که همه چیز در نهایت به یک حقیقت و منبع اصلی برمیگردد. او اشاره میکند که تصویرها فقط منعکسکننده حقیقت هستند و در واقعیت تنها یک حقیقت وجود دارد که همان خداست. هرچقدر که ما تنوع و کثرت را در دنیای اطراف خود ببینیم، اینها فقط جنبههای مختلفی از آن حقیقت واحد هستند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که همه چیز به یک اصل واحد برمیگردد و هر آنچه وجود دارد نمایانگر آن حقیقت است.
هوش مصنوعی: وقتی به تصویر زیرین نگاه کنی، فقط نور و زیبایی خورشید را میبینی، اما وقتی به اصل و حقیقت توجه کنی، تنها سایه خدای بزرگ را مشاهده میکنی.
هوش مصنوعی: اگر به تصویر دسترسی نداشته باشی، تعجبی ندارد که دسترسی به جسم برای روح ممکن نیست، زیرا این تصویر تنها روح است و بس.
هوش مصنوعی: اگر سایهی خدا را بپذیری، در حقیقت به یزدان نزدیکتر شدهای. این کاخ خوشبختی چه چیزی است؟ در واقع، فقط یک مجالس و فرصتهای ممکن است و بیشتر نیست.
هوش مصنوعی: در این بزم تنها یک شاهد حضور دارد و اگر به هر طرف نگاه کنی، فقط موهای پریشان و گیسوانی در حال رقصیدن را میبینی و چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: وجود کثرت و تنوع در دنیا به معنای نقص در اصل یکتا بودن خداوند نیست. در واقع، این تنوع خود به نوعی مدرکی بر تأیید یگانگی خداوند است.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و فریبنده را میبینی که لبها خندان هستند، اما در واقع فقط یک لب و یک چشم هوشیار و شاداب وجود دارد.
هوش مصنوعی: عکسها تنها نمایی از واقعیت هستند و نمیتوانند اثری از خود بر جای بگذارند. آنچه وجود دارد، تنها همان چیز است و بس.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میوه باغ امیدم داغ حرمان است و بس
یار دلسوزی که میبینم نمکدان است و بس
پشت و روی این ورق را بارها گردیدهام
عالم از جهان مرکب یک شبستان است و بس
نور شرم از دیده خوبان بازاری مجوی
[...]
گریه از کردار ما، مقبول جانان است وبس
شبنم از گلشن، پسند مهر تابان است و بس
سربلندان جهان را نام احسان است و بس
سرو را در بوستان قد نمایان است و بس
خانه این قوم را چون مسجد آدینه دان
زینت قالین شأن پیش ایوان است و بس
گر روی در خانه ایشان پشیمان می خوری
[...]
قبله آزادگان ابروی جانان است و بس
فتنه آخر زمان آن چشم فتان است و بس
دختر رزصد مسیح از یک شکم بی شوی زاد
تا نگویند این هنر با دخت عمران است و بس
نیست در جن و ملک سودای عشق و ذوق طبع
[...]
از تبسم لعل او چون غنچه خندان است و بس
بر جراحتهای قلبم یک نمکدان است و بس
گر نباشد مدعا عرض نیاز خویشتن
از عرق بر روی ساحل موج طوفان است و بس
تحفه دیگر ندارم درخور عرض ادب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.