گنجور

 
نشاط اصفهانی

دیدیم کرانه تا کرانه

غیر از تو نبود در میانه

هم دست هزار آستینی

هم صدر هزار آستانه

یک گلبن و سد هزار گلشن

یک شاهد و سد هزار خانه

شادی زمانه جاودان نیست

اندوه تو عیش جاودانه

جرم دگر است طاعت ما

عفو تو نجوید ار بهانه

آسوده تر آنکه غرقه شد زود

کاین بحر نباشدش کرانه

دست ار نرسد بر آستینش

بگذار سری بر آستانه

شب را بنشاط خوش بصبح آر

تا صبح چه آورد زمانه