گنجور

 
نشاط اصفهانی

تنها نه من که چشم جهانی به روی تست

روی نیاز خلق ز هرسو به سوی تست

بیچاره آن که از تو بغفلت گذشته است

غافلتر آنکه با تو و در جستجوی تست

جان میدهم ببوی سر زلف دلفریب

کان خود شمیمی از قبل خاک کوی تست

هر جا شکفته طلعتی از طرف شاخ تو

هر جا کشیده قامتی از فیض جوی تست

گر خورده ایم باده و از خود فتاده ایم

بر ما مگیر خرده که می از سبوی تست

بلبل بشاخ گلبن و مطرب ببزم شاه

ذکری که میرود همه از گفتگوی تست

با دیده کس فروغ تو بیند زهی دروغ

کین نور دیده نیز فروغی ز روی تست

بر عالم ار نشاط بنازد شگفت نیست

روی نیازش از همه عالم به سوی تست