گنجور

 
نشاط اصفهانی

من و دل را بکویی منزلی بود

که در هر سو دلی با بیدلی بود

چرا خود عشق زینسان مشکل افتاد

که آسان شد از وهر مشکلی بود

میان بحر ره گم کرده ای را

چه سود ار رهبری بر ساحلی بود

دل از پیش و من از پی تابکویش

شهیدی رهنمای بسملی بود

بدان حسرت زکویش رخت بستم

که هر گامی ز راهم منزلی بود

برون از هر دو عالم راه جستم

ولی از عشق گام اولی بود

همی گریم همی سوزم ازین غم

که یارم دوش شمع محفلی بود

بهر عضو نی و مجمر ببزمش

نهان از من زبانی و دلی بود

نشاط امشب مگر دیوانه شد باز

که دیدم همنشین عاقلی بود

 
 
 
شیخ محمود شبستری

نماز معنوی زان علی بود

که جان او ز نور حق جلی بود

سلمان ساوجی

نشاطم هر زمانی بر گلی بود

سماعم بر نوای بلبلی بود

حافظ

مسلمانان مرا وقتی دلی بود

که با وی گفتمی گر مشکلی بود

به گِردابی چو می‌افتادم از غم

به تدبیرش امیدِ ساحلی بود

دلی همدرد و یاری مصلحت بین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه