من و دل را بکویی منزلی بود
که در هر سو دلی با بیدلی بود
چرا خود عشق زینسان مشکل افتاد
که آسان شد از وهر مشکلی بود
میان بحر ره گم کرده ای را
چه سود ار رهبری بر ساحلی بود
دل از پیش و من از پی تابکویش
شهیدی رهنمای بسملی بود
بدان حسرت زکویش رخت بستم
که هر گامی ز راهم منزلی بود
برون از هر دو عالم راه جستم
ولی از عشق گام اولی بود
همی گریم همی سوزم ازین غم
که یارم دوش شمع محفلی بود
بهر عضو نی و مجمر ببزمش
نهان از من زبانی و دلی بود
نشاط امشب مگر دیوانه شد باز
که دیدم همنشین عاقلی بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شنودم من که جایی بی دلی بود
نه از دل هم چو ما بی حاصلی بود
نماز معنوی زان علی بود
که جان او ز نور حق جلی بود
نشاطم هر زمانی بر گلی بود
سماعم بر نوای بلبلی بود
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گِردابی چو میافتادم از غم
به تدبیرش امیدِ ساحلی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
[...]
چنین دیدم که زیبا منزلی بود
درآن خلوت ز خاصان محفلی بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.