من و دل را بکویی منزلی بود
که در هر سو دلی با بیدلی بود
چرا خود عشق زینسان مشکل افتاد
که آسان شد از وهر مشکلی بود
میان بحر ره گم کرده ای را
چه سود ار رهبری بر ساحلی بود
دل از پیش و من از پی تابکویش
شهیدی رهنمای بسملی بود
بدان حسرت زکویش رخت بستم
که هر گامی ز راهم منزلی بود
برون از هر دو عالم راه جستم
ولی از عشق گام اولی بود
همی گریم همی سوزم ازین غم
که یارم دوش شمع محفلی بود
بهر عضو نی و مجمر ببزمش
نهان از من زبانی و دلی بود
نشاط امشب مگر دیوانه شد باز
که دیدم همنشین عاقلی بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دل و عشق سخن میگوید و به توصیف احوالات عاشقانهاش میپردازد. او از دشواریهای عشق و گمراهی در مسیر عشق یاد میکند و حسرتی بر دل دارد که بر سر راه یارش قدم میزند. شاعر بیان میکند که تمام تلاشش برای رسیدن به یار در عین سختی و مشکل است و از غم دوری او میسوزد. همچنین به رفت و آمدها و ملاقاتهای عاشقانه اشاره میکند و در نهایت به ایکه، نشانی از دیوانگی و شادی در کنار معشوق میافتد. شعر نشاندهندهٔ عواطف عمیق و تناقضهای عشق است.
هوش مصنوعی: من و دل به جایی رفتیم که در هر گوشهاش، دلی آشفته و بیقرار وجود داشت.
هوش مصنوعی: چرا عشق اینقدر دشوار شده است در حالی که همه چیز از هر مشکلی آسانتر بود؟
هوش مصنوعی: اگر کسی در دریا گم شده باشد، چه فایدهای دارد که رهبری در ساحل وجود داشته باشد؟
هوش مصنوعی: دل از قبل به سوی او مشغول بود و من با اشتیاق به دنبالش رفتم، چنانکه گویی شهید راه عشق هستم که در پی او میباشم.
هوش مصنوعی: من به خاطر حسرتی که از دوری از او دارم، از خانهاش جدا شدم، چون هر گامی که برمیدارم، برایم نقطهای است برای توقف و یادآوری او.
هوش مصنوعی: از هر دو دنیای موجود خارج شدم و به جستجوی راهی پرداختم، اما اولین قدمی که برداشتم، ناشی از عشق بود.
هوش مصنوعی: من به خاطر این غم بسیار میگریم و در درونم به شدت میسوزم؛ زیرا محبوبم دیروز همچون شمعی در محفل وجود داشت و حالا نیست.
هوش مصنوعی: برای هر بخشی از وجودم، نهان و پنهان، نی و مجمر را به کار میبرم؛ چرا که زبانی و دلی در من وجود دارد که این رازها را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: امشب به شدت شاد و سرحال هستم، شاید به این خاطر که دوباره دیوانهوار احساس میکنم که در کنار فردی عاقل و فهمیده نشستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شنودم من که جایی بی دلی بود
نه از دل هم چو ما بی حاصلی بود
نماز معنوی زان علی بود
که جان او ز نور حق جلی بود
نشاطم هر زمانی بر گلی بود
سماعم بر نوای بلبلی بود
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گِردابی چو میافتادم از غم
به تدبیرش امیدِ ساحلی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
[...]
چنین دیدم که زیبا منزلی بود
درآن خلوت ز خاصان محفلی بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.