سوی جانان جانم از تن میبرند
از قفس مرغی به گلشن میبرند
با همند این خار و گل در باغ ولیک
این به ایوان آن به گلخن میبرند
این سیهزلفان چو طراران شب
دل ز مردم روز روشن میبرند
تاب داده زلف و خوابآلوده چشم
خوابم از سر، تابم از تن میبرند
عاقلان آبی بر آتش میزنند
عاشقان برقی به خرمن میبرند
طاعت شاهم ز چوگان بسته دست
کاین حریفان گوی از من میبرند
خار این گلزار دامنگیر ماست
گل هوسناکان به دامن میبرند
شیر با زنجیر این طفلان شهر
کو به کو برزن به برزن میبرند
دل نداری ورنه این خوبان نشاط
گر دل از سنگ است و آهن میبرند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.