گنجور

 
نشاط اصفهانی

کشور دل از جهانی دیگر است

این زمین را آسمانی دیگر است

ای جهان از راه ما بردار دام

طایر ما زآشیانی دیگر است

ای فلک از بخت ما بر گیر رخت

کوکب ما ز آسمانی دیگر است

ما در این راه ایمنیم از رهزنان

نقد ما با کاروانی دیگر است

با تو خاموشم ولی با یاد دوست

هر سر مویم زبانی دیگر است

من نیم آن من که بودم یا مرا

هر زمان از عشق جایی دیگر است

شد جهان بر من دگرگون یا که من

این که می بینم جهانی دیگر است

عشق دارد سد زبان و هر زمان

بر زبانش داستانی دیگر است

می ندانم ره بجایی برده ام

یا که بازم امتحانی دیگر است

ما بجانان خوشدل و یاران بجان

هر دلی را دلستانی دیگر است

مردن ما از تن و یاران بجان

هر بهاری را خزانی دیگر است

میزنی از عاشقی لافی نشاط

عشقبازان را نشانی دیگر است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode