گنجور

 
نشاط اصفهانی

جز بر این در سری به سامان نیست

دوری از خاک این در آسان نیست

وقت آن شد که سینه چاک زنم

کاین دل تنگ جای جانان نیست

سخره ی دشمنانش باید بود

هر که در روی دوست حیران نیست

گفته بودم که دل بکس ندهم

ای دریغا که دل بفرمان نیست

تو برون مانده ای زپرده نشاط

ورنه رخسار دوست پنهان نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode