گنجور

 
نشاط اصفهانی

مرهم دل‌های ریش از مشک ناب آورده‌ای

یا که بر رخسار خویش از خط نقاب آورده‌ای

زلف مشک‌افشان بر آن عارض پریشان کرده‌ای

یا عیان در ظلمت شب آفتاب آورده‌ای

جز نیاز و جز تظلم از کسی نادیده‌ای

تا ز تعلیم که این خشم و عتاب آورده‌ای

شسته‌ای گر دست از خونریزی بیچارگان

پس چرا از خون خصم شه خضاب آورده‌ای