گنجور

 
نشاط اصفهانی

مژده ای دل که شهنشاه جهان باز آمد

وانکه سر در قدمش سود سر افراز آمد

خواب بگذار ز سر طلعت خورشید دمید

بند بردار ز پا نوبت پرواز آمد

رخت تدبیر بر انداز که تقدیر رسید

رایت سحر نگون ساز که اعجاز آمد

مهلت رنج و تعب زود بانجام رسید

نوبت عیش و طرب خوشتر از آغاز آمد

پرده برداشت زرخ شاهد و مطرب بسرود

نغمه در پرده ولی پرده در راز آمد

میرسد عید پس از موکب میمون سعید

عیش با عیش و طرب باطرب انباز آمد

نه همین در قدم شه غزل آراست نشاط

بلبل آواز بر آورد که گل باز آمد