گنجور

 
نشاط اصفهانی

رفت خیالش زدیده کو بدر آمد

ماه نهان شد چو آفتاب بر آمد

نعمت بی انتظار و دولت ناگاه

دوست بسر وقت دوست بیخبر آمد

شنعت مرغان شنو بخفتن بیگاه

خیز ندیما که نوبت سحر آمد

شام بغفلت گذشت و صبح بخجلت

تا نگرد خواجه روز هم بسر آمد

عقل یکی پرده بیش نیست بر این در

پرده بر افکن که عشق پرده در آمد

روی نتابد زجور طالب مقصود

زین دراگر رفت از در دگر آمد

در صف رندان نشاط پیش و پسی نیست

پیشتر آنکو بصدق بیشتر آمد

نعمت از او میبرند منعم و درویش

سایه ی یزدان کفیل خشک و تر آمد

 
 
 
منوچهری

باز دگر باره مهر ماه در آمد

جشن فریدون آبتین به بر آمد

عمر خوش دختران رز به سر آمد

کشتنیان را سیاستی دگر آمد

سوزنی سمرقندی

صاحب عادل بنیکی از سفر آمد

رفت به فرخندگی و با ظفر آمد

اینت خجسته سفر کز آمدن او

کشت امید جهانیان ببر آمد

چشمه خورشید بود خواجه و حضرت

[...]

نصرالله منشی

روز مبارک، شد و مراد برآمد

باز چو اقبال روزگار درآمد

قائم مقام فراهانی

خواب بس ای بخت خفته شب به سر آمد

خیز که صبح است و آفتاب برآمد

خسرو انجم که دی بسیج سفر کرد

اینک امروز باز از سفر آمد

آینه عالم ار به زنگ فرو رفت

[...]

ملک‌الشعرا بهار

مژده که روی خدا ز پرده برآمد

آیت داور به خلق جلوه گر آمد

بی‌خبران را ز فیض کل خبر آمد

مظهرکل در لباس جزء درآمد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه