گنجور

 
نشاط اصفهانی

دوش با یاد توام باز حکایت‌ها بود

شکرها از تو و از خویش شکایت‌ها بود

بر من از تو ستمی نیست ولی بر ستمت

ستم است اینکه ندانی چه عنایت‌ها بود

با من از خشم عتابی ز لبت رفت ولی

از نگه‌های نهانیت حمایت‌ها بود

پرده برداشتنت پردهٔ دیگر بربست

زیر تصریح تو ای دوست کنایت‌ها بود

سر افسانه نداری و دریغا که نشاط

با تواش هم به مراد تو حکایت‌ها بود