گنجور

 
نشاط اصفهانی

سلسله ای ساخته کاین جعد موست

وقت دلی خوش که گرفتار اوست

ابرو و مژگانش چو ترکان شوخ

تیغکش و تیز زن و فتنه جوست

دلبر بزم است و دلاویز رزم

سرکش و پرخاشگر و تند خوست

عشق منش بر سر مهر آورد

نرم کند آتش اگر سنگ و روست

حاجت مطرب نبود تا بزم

شاهد شیرین سخن بذله گوست

پای بگل ماند براهش نشاط

وقت سری خوش که بر آن خاک کوست