گنجور

 
نشاط اصفهانی

سلطان ملک فقرم و عشق است لشکرم

ترک دو کون تاجم و کونین کشورم

هم غرق بحر نیستیم ساخت عشق و هم

در حفظ فلک هستی کونین لنگرم

آلایشی بظاهرم ارهست باک نیست

زیرا که اصل پاکم و از نسل حیدرم

حق را ولی مطلق و دین را صراط حق

گر غیر حق بدانمش الحق که کافرم

افکنده بودم از ره ازین پیش دیو نفس

ظل خدا براه هدا گشت رهبرم

فردا که پرده دور شود از جمال قرب

یا رب مدار دور زآل پیمبرم

هرچ آن سزای آل علی نیست در جهان

گر گنج عالم است مبادا میسرم

جز با هوای دوست نهم سر اگر نشاط

از خاک سر بر آورم ای خاک بر سرم