در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها اقبال لاهوری مصرع یا بیتی از مولانا را عیناً نقل قول کرده است:
-
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱ - رموز بیخودی :: مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۲ - در بیان آنک شهزاده آدمی بچه است خلیفهٔ خداست پدرش آدم صفی خلیفهٔ حق مسجود ملایک و آن کمپیر کابلی دنیاست کی آدمیبچه را از پدر ببرید به سحر و انبیا و اولیا آن طبیب تدارک کننده
اقبال لاهوری (بیت ۱): جهد کن در بیخودی خود را بیاب - زود تر والله اعلم بالصواب
مولانا (بیت ۳۰): جهد کن در بیخودی خود را بیاب - زودتر والله اعلم بالصواب
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱ - اسرار خودی:دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر - کز دام و دد ملولم و انسانم آرزوست
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵ - تمهید زمینی آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را:غزل - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:ای چنگ پردههای سپاهانم آرزوست - وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۸ - درین گلشن پریشان مثل بویم:درین گلشن پریشان مثل بویم - نمیدانم چه میخواهم چه جویم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۴ - غلامم جز رضای تو نجویم:غلامم، جز رضای تو نجویم - جز آن راهی که فرمودی، نپویم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۱۰ - نم و رنگ از دم بادی نجویم:نم و رنگ از دم بادی نجویم - ز فیض آفتاب تو به رویم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۲۶ - نگیرد لاله و گل رنگ و بویم:نگیرد لاله و گل رنگ و بویم - درون سینه ام مرد آرزویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۸:بر آن بودم که فرهنگی بجویم - که آن مه رو نهد رویی به رویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۹:مگردان روی خود ای دیده رویم - به من بنگر که تا از تو برویم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵ - تنی پیدا کن از مشت غباری:تنی پیدا کن از مشت غباری - تنی محکم تر از سنگین حصاری
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۳۶ - اگر در مشت خاک تو نهادند:اگر در مشت خاک تو نهادند - دل صد پارهٔ خونابه باری
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵۵ - مشو نومید ازین مشت غباری:مشو نومید ازین مشت غباری - پریشان جلوهٔ ناپایداری
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۴۴ - که گفت او را که آید بوی یاری؟:که گفت او را که آید بوی یاری؟ - که داد او را امید نوبهاری؟
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۹۰ - مریدی خود شناسی پخته کاری:مریدی خود شناسی پخته کاری - به پیری گفت حرف نیش داری
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۱ - تو هم بگذارن صورت نگاری:تو هم بگذارن صورت نگاری - مجو غیر از ضمیر خویش یاری
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۶ - پریشانم چو گرد ره گذاری:پریشانم چو گرد ره گذاری - که بر دوش هوا گیرد قراری
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۷ - خوشآن قومی پریشان روزگاری:خوشن قومی پریشان روزگاری - که زاید از ضمیرش پخته کاری
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۶۷ - ترا با خرقه و عمامه کاری:ترا با خرقه و عمامه کاری - من از خود یافتم بوی نگاری
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۷۶ - به ساحل گفت موج بیقراری:به ساحل گفت موج بیقراری - به فرعونی کنم خود را عیاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۵:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و نشاط و عیش آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۶:به تن این جا به باطن در چه کاری - شکاری میکنی یا تو شکاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۶:اگر یار مرا از من برآری - من او گشتم بگو با او چه داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۷:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و وصال و عیش آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۸:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و شراب و عیش آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۹:منم غرقه درون جوی باری - نهانم میخلد در آب خاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۰:چو عشق آمد که جان با من سپاری - چرا زوتر نگویی کآری آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۱:نگفتم دوش ای زین بخاری - که نتوانی رضا دادن به خواری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۲:به جان تو پس گردن نخاری - نگویی میروم عذری نیاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۳:به تن با ما، به دل در مرغزاری - چو دربند شکاری تو شکاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۴:مرا بگرفت روحانی نگاری - کناری و کناری و کناری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۵:متاز ای دل سوی دریای ناری - که میترسم که تاب نار ناری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۶:مرا در خنده میآرد بهاری - مرا سرگشته میدارد خماری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۷:بدید این دل درون دل بهاری - سحرگه دید طرفه مرغزاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۸:خداوندا زکات شهریاری - ز من مگذر شتاب ار مهر داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۵:مرا اندر جگر بنشست خاری - بحمدالله ز باغ او است باری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۶:بگفتم با دلم آخر قراری - ز آتشهای او آخر فراری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۷:تو جانا بیوصالش در چه کاری - به دست خویش بیوصلش چه داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۵:عزیزی و کریم و لطف داری - ولیکن دور شو، چون هوشیاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۱:نسیمالصبح جد بابتشار - و بشر حین یأتی بانتشار
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸ - گذشتی تیز گام ای اختر صبح:گذشتی تیز گام ای اختر صبح - مگر از خواب ما بیزار رفتی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۸:دریغا کز میان ای یار رفتی - به درد و حسرت بسیار رفتی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰ - ترا ای تازه پرواز آفریدند:ترا ای تازه پرواز آفریدند - سراپا لذت بال آزمائی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵ - رهی در سینهٔ انجم گشائی:رهی در سینهٔ انجم گشائی - ولی از خویشتن ناآشنائی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۳ - چسان ای آفتاب آسمان گرد:چسان ای آفتاب آسمان گرد - باین دوری به چشم من در آئی؟
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۰ - عطا کن شور رومی، سوز خسرو:عطا کن شورِ رومی، سوزِ خسرو - عطا کن صدق و اخلاصِ سنایی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۹۵ - سراپا درد و سوز شنائی:سراپا درد و سوز آشنائی - وصال او زبان دان جدائی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۹۹ - خودی تا گشت مهجور خدائی:خودی تا گشت مهجور خدائی - به فقرموختداب گدائی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۸۸ - فتادی از مقام کبریائی:فتادی از مقام کبریائی - حضور دون نهادان چهره سائی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۱:بر من نیستی یارا کجایی - به هر جایی که هستی جان فزایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۲:دلا در روزه مهمان خدایی - طعام آسمانی را سرایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۳:سؤالی دارم ای خواجه خدایی - که امروز این چنین شیرین چرایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۵:بیاموز از پیمبر کیمیایی - که هر چت حق دهد میده رضایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:کجایید ای شهیدان خدایی - بلاجویان دشت کربلایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۸:تو هر روزی از آن پشته برآیی - کنی مر تشنه جانان را سقایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۱:بیا ای یار کامروز آن مایی - چو گل باید که با ما خوش برآیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۲:بیا جانا که امروز آن مایی - کجایی تو کجایی تو کجایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۴:کسی کو را بود خلق خدایی - ازو یابند جانهای بقایی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶ - سحر در شاخسار بوستانی:سحر در شاخسار بوستانی - چه خوش میگفت مرغ نغمه خوانی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۶۳ - درین وادی زمانی جاودانی:درین وادی زمانی جاودانی - زخاکش بی صور روید معانی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۰۵ - رخم از درد پنهان زعفرانی:رخم از درد پنهان زعفرانی - تراود خون ز چشم ارغوانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۶:نه آتشهای ما را ترجمانی - نه اسرار دل ما را زبانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۸:خبر واده کز این دنیای فانی - به تلخی میروی یا شادمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۹:برفتیم ای عقیق لامکانی - ز شهر تو تو باید که بمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۱:مرا هر لحظه قربان است جانی - تو را هر لحظه در بنده گمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۲:مگیر ای ساقی از مستان کرانی - که کم یابی گرانی بیگرانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۳:ز مهجوران نمیجویی نشانی - کجا رفت آن وفا و مهربانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۴:برون کن سر که جان سرخوشانی - فروکن سر ز بام بینشانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۵:مرا هر لحظه منزل آسمانی - تو را هر دم خیالی و گمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۹:مگر تو یوسفان را دلستانی - مگر تو رشک ماه آسمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۱:نه آتشهای ما را ترجمانی - نه اسرار دل ما را زبانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۲:به کوی دل فرورفتم زمانی - همیجستم ز حال دل نشانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۷:اتیالنیروز مسرورالجنان - یحاکی لطفه لطفالجنان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۲:الا یا مالکا رقالزمان - الا یا ناسخا، حسن الغوانی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۳۲ - ز مرغان چمن نا آشنایم:ز مرغان چمن نا آشنایم - به شاخ آشیان تنها سرایم
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۵۲ - ز پیوند تن و جانم چه پرسی:ز پیوند تن و جانم چه پرسی - به دام چند و چون در می نیایم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۴۸ - چه پرسی از مقامات نوایم:چه پرسی از مقامات نوایم - ندیمان کم شناسند از کجایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۴:چو آب آهسته زیر که درآیم - به ناگه خرمن که درربایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۵:ز قند یار تا شاخی نخایم - نماز شام روزه کی گشایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۶:از آن باده ندانم چون فنایم - از آن بیجا نمیدانم کجایم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۵۰ - خرد بر چهرهٔ تو پرده ها بافت:خرد بر چهرهٔ تو پرده ها بافت - نگاهی تشنهٔ دیدار دارم
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹۴ - نه من بر مرکب ختلی سوارم:نه من بر مرکب ختلی سوارم - نه از وابستگان شهریارم
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۳۷ - هوای خانه و منزل ندارم:هوای خانه و منزل ندارم - سر راهم غریب هر دیارم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۶۸ - چسان احوال او را بر لب آرم:چسان احوال او را بر لب آرم - تو می بینی نهان و آشکارم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۹۳ - مسلمانم غریب هر دیارم:مسلمانم غریب هر دیارم - که با این خاکدان کاری ندارم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۳۷ - دمید آن لاله از مشت غبارم:دمید آن لاله از مشت غبارم - که خونش می تراود از کنارم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۵ - نخستین لاله صبح بهارم:نخستین لاله صبح بهارم - پیا پی سوزم از داغی که دارم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۱:بیا ای آنک بردی تو قرارم - درآ چون تنگ شکر در کنارم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۵۵ - من از بود و نبود خود خموشم:من از بود و نبود خود خموشم - اگر گویم که هستم خود پرستم
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۲۲ - هزاران سال با فطرت نشستم:هزاران سال با فطرت نشستم - به او پیوستم و از خود گسستم
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۳۱ - تراشیدم صنم بر صورت خویش:تراشیدم صنم بر صورت خویش - به شکل خود خدا را نقش بستم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۲۸ - طلسم علم حاضر را شکستم:طلسم علم حاضر را شکستم - ربودم دانه و دامش گسستم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۳۶ - درین بتخانه دل با کس نبستم:درین بتخانه دل با کس نبستم - ولیکن از مقام خود گسستم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۵۴ - در دل را بروی کس نبستم:در دل را بروی کس نبستم - نه از خویشان نه از یاران گسستم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۶:چه دیدم خواب شب کامروز مستم - چو مجنونان ز بند عقل جستم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷:به جان جمله مستان که مستم - بگیر ای دلبر عیار دستم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۵۷ - ز خوب و زشت تو ناآشنایم:ز خوب و زشت تو ناآشنایم - عیارش کرده ئی سود و زیان را
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۲ - ز من هنگامهای وه این جهان را:ز من هنگامهای وه این جهان را - دگرگون کن زمین و آسمان را
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۸ - نخواهم این جهان و آن جهان را:نخواهم این جهان و آن جهان را - مرا این بس که دانم رمزِ جان را
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۸ - یکی اندازه کن سود و زیان را:یکی اندازه کن سود و زیان را - چو جنت جاودانی کن جهان را
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۶ - کسی کو فاش دید اسرار جانرا:کسی کو فاش دید اسرار جانرا - نبیند جز به چشم خود جهان را
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۰ - چو بر گیرد زمام کاروان را:چو بر گیرد زمام کاروان را - دهد ذوق تجلی هر نهان را
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۱ - مبارکباد کنن پاک جان را:مبارکباد کنن پاک جان را - که زایدن امیر کاروان را
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۹۰ - چه حاجت طول دادن داستان را:چه حاجت طول دادن داستان را - بحرفی گویم اسرار نهان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:بیا ای جان نو داده جهان را - ببر از کار عقل کاردان را
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۷۰ - به مرغان چمن همداستانم:به مرغان چمن همداستانم - زبان غنچه های بی زبانم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۵۸ - گهی شعر عراقی را بخوانم:گهی شعر عراقی را بخوانم - گهی جامی زند آتش به جانم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۵۸ - نپنداری که مرغ صبح خوانم:نپنداری که مرغ صبح خوانم - بجزه و فغان چیزی ندانم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۶۱ - کهن پروردهء این خاکدانم:کهن پروردهء این خاکدانم - دلی از منزل خود دل گرانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۵:چه نزدیک است جان تو به جانم - که هر چیزی که اندیشی بدانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۶:چه نزدیک است جان تو به جانم - که هر چیزی که اندیشی بدانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:من آن ماهم که اندر لامکانم - مجو بیرون مرا در عین جانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۹:بیا کامروز بیرون از جهانم - بیا کامروز من از خود نهانم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۷۹ - نوا در ساز جان از زخمهٔ تو:نوا در ساز جان از زخمهٔ تو - چسان در جانی و از جان برونی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۴۵ - مرا داد این خرد پرور جنونی:مرا داد این خرد پرور جنونی - نگاه مادر پاک اندرونی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۳۹ - چه شیطانی خرامش واژگونی:چه شیطانی خرامش واژگونی - کند چشم ترا کور از فسونی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۸:ادر کاسی و دعنی عن فنونی - جننت فلا تحدث من جنونی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۸۲ - کرا جوئی چرا در پیچ و تابی:کرا جوئی چرا در پیچ و تابی - که او پیداست تو زیر نقابی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹۰ - به چندین جلوه در زیر نقابی:به چندین جلوه در زیر نقابی - نگاه شوق ما را بر نتابی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۴ - بده با خاک اون سوز و تابی:بده با خاک اون سوز و تابی - که زاید از شب اوفتابی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۹۰ - تو هم مثل من از خود در حجابی:تو هم مثل من از خود در حجابی - خنک روزی که خود را بازیابی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۵:بخوردم از کف دلبر شرابی - شدم معمور و در صورت خرابی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۶:سبک بنواز ای مطرب ربایی - بگردان زوتر ای ساقی شرابی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۳:چنان گشتم ز مستی و خرابی - که خاکی را نمیدانم ز آبی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۸۴ - نه افغانیم و نی ترک و تتاریم:نه افغانیم و نی ترک و تتاریم - چمن زادیم و از یک شاخساریم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۱:بیا کامروز شه را ما شکاریم - سر خویش و سر عالم نداریم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۴ - تراش از تیشهٔ خود جادهٔ خویش:تراش از تیشهٔ خود جادهٔ خویش - براه دیگران رفتن عذاب است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۹ - دلا رمز حیات از غنچه دریاب:دلا رمز حیات از غنچه دریاب - حقیقت در مجازش بی حجاب است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵۸ - بساطم خالی از مرغ کباب است:بساطم خالی از مرغ کباب است - نه در جامم می آئینه تاب است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۴ - حقیقت:عقاب دوربین جوئینه را گفت - نگاهم آنچه می بیند سراب است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷:ببستی چشم یعنی وقت خواب است - نه خوابست آن حریفان را جواب است
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۶ - بیا با شاهد فطرت نظر باز:بیا با شاهد فطرت نظر باز - چرا در گوشهٔ خلوت گزینی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۹۸ - ز سوز این فقیر ره نشینی:ز سوز این فقیر ره نشینی - بده او را ضمیر آتشینی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۷:دلا تا نازکی و نازنینی - برو که نازنینان را نبینی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۷ - میان آب و گل خلوت گزیدم:میان آب و گل خلوت گزیدم - ز افلاطون و فارابی بریدم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۹۴ - به آن بالی که بخشیدی ، پریدم:به آن بالی که بخشیدی ، پریدم - به سوز نغمه های خود تپیدم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۱۴ - می از میخانهٔ مغرب چشیدم:می از میخانهٔ مغرب چشیدم - بجان من که درد سر خریدم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۳۰ - چو خود را در کنار خود کشیدم:چو خود را در کنار خود کشیدم - به نور تو مقام خویش دیدم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۳۸ - حضور ملت بیضا تپیدم:حضور ملت بیضا تپیدم - نوای دل گدازی آفریدم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۸ - به بحر خویش چون موجی تپیدم:به بحر خویش چون موجی تپیدم - تپیدم تا به طوفانی رسیدم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۴۸ - چو اشک اندر دل فطرت تپیدم:چو اشک اندر دل فطرت تپیدم - تپیدم تا به چشم او رسیدم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۷:ایا یاری که در تو ناپدیدم - تو را شکل عجب در خواب دیدم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۸:سفر کردم به هر شهری دویدم - به لطف و حسن تو کس را ندیدم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۹:سفر کردم به هر شهری دویدم - چو شهر عشق من شهری ندیدم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۱۱ - ز خاک نرگسستان غنچه ئی رست:ز خاک نرگسستان غنچه ئی رست - که خواب از چشم او شبنم فرو شست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۶۸ - کسی کو «لا اله» را در گره بست:کسی کو «لا اله» را در گره بست - ز بند مکتب و ملا برون جست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۰۴ - جوانمردی که دل با خویشتن بست:جوانمردی که دل با خویشتن بست - رود در بحر و دریا ایمن از شست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۵۲ - بگو از من به پرویزان این عصر:بگو از من به پرویزان این عصر - نه فرهادم که گیرم تیشه در دست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:چو با ما یار ما امروز جفتست - بگویم آنچ هرگز کس نگفتهست
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۴۳ - ز جان بیقرار آتش گشادم:ز جان بیقرار آتش گشادم - دلی در سینهٔ مشرق نهادم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۰۳ - نه شعر است اینکه بر وی دل نهادم:نه شعر است اینکه بر وی دل نهادم - گره از رشتهء معنی گشادم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۲۱ - دل خود را بدست کس ندادم:دل خود را بدست کس ندادم - گره از روی کار خود گشادم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۱:منم فتنه هزاران فتنه زادم - به من بنگر که داد فتنه دادم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۰ - بحرف اندر نگیری لامکانرا:بحرف اندر نگیری لامکانرا - درون خود نگر این نکته پیداست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۲ - درن شبها خروش صبح فرداست:درن شبها خروش صبح فرداست - که روشن از تجلیهای سیناست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۶۳ - ادب پیرایه نادان و داناست:ادب پیرایه نادان و داناست - خوشنکو از ادب خود را بیاراست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۵۳ - فقیرم ساز و سامانم نگاهی است:فقیرم ساز و سامانم نگاهی است - به چشمم کوه یاران برگ کاهی است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۸۵ - نه هرکس خود گردهم خود گد از است:نه هرکس خود گردهم خود گد از است - نه هرکس مست ناز اندر نیاز است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:در این خانه کژی ای دل گهی راست - برون رو هی که خانه خانه ماست
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۹ - بوی گل:حوری به کنج گلشن جنت تپید و گفت - ما را کسی ز آنسوی گردون خبر نداد
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:دل کیست کو حدیث خود و درد خود کند - پیدا بود که جنبش دل تا کجا رسد!
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۰ - کبر و ناز:یخ ، جوی کوه را ز ره کبر و ناز گفت - ما را ز مویهٔ تو شود تلخ روزگار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۶:هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار - هر کس به لایق گهر خود گرفت یار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۷:دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار - جان مست گلستان تو آن گاه خار خار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:میر شکار من که مرا کردهای شکار - بیتو نه عیش دارم و نه خواب و نه قرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۱:آمد بهار خرم و آمد رسول یار - مستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۱ - لاله:آن شعله ام که صبح ازل در کنار عشق - پیش از نمود بلبل و پروانه می تپید
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۳ - شوپنهاور و نیچه:مرغی ز آشیانه به سیر چمن پرید - خاری ز شاخ گل بتن نازکش خلید
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۶ - نیچه:از سستی عناصر انسان دلش تپید - فکر حکیم پیکر محکمتر آفرید
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۲۹ - صورت گری که پیکر روز و شب آفرید:صورت گری که پیکر روز و شب آفرید - از نقش این و آن بتماشای خود رسید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۹:صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید - وز آسمان سپیدهٔ کافور بردمید
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۸ - ساقی نامه در نشاط باغ کشمیر نوشته شد:خوشا روزگاری خوشا نوبهاری - نجوم پرن رست از مرغزاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۴:چو عشقش برآرد سر از بیقراری - تو را کی گذارد که سر را بخاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۸:گهی پردهسوزی، گهی پردهداری - تو سر خزانی، تو جان بهاری
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹۸ - حور و شاعر در جواب نظم گوته موسوم به حور و شاعر:حور: - نه به باده میل داری نه به من نظر گشائی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۸:صفت خدای داری چو به سینهای درآیی - لمعان طور سینا تو ز سینه وانمایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۵:هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی - شب و روز در نمازی به حقیقت و غزالی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۰ - الملک ﷲ:طارق چو بر کناررهٔ اندلس سفینه سوخت - گفتند کار تو به نگاه خرد خطاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:از بامداد روی تو دیدن حیات ماست - امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۵ - عشق:عقلی که جهان سوزد یک جلوهٔ بیباکش - از عشق بیاموزد آیین جهانتابی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۰:ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی - بیهوده چه میگردی بر آب چو دولابی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۰ - به مبلغ اسلام در فرنگستان:زمانه باز برافروخت آتش نمرود - که آشکار شود جوهر مسلمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:تو آسمان منی من زمین به حیرانی - که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۶:بلندتر شدهست آفتاب انسانی - زهی حلاوت و مستی و عشق و آسانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۲:هزار جان مقدس فدای سلطانی - که دست کفر برو برنبست پالانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی - به جای سبزه تو از خاک خوب رویانی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۵ - تهذیب:انسان که رخ ز غازهٔ تهذیب بر فروخت - خاک سیاه خویش چو آئینه وانمود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۳:آتش پریر گفت نهانی به گوش دود - کز من نمیشکیبد و با من خوش است عود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۳:خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود - شفتالوی بدزدم او خود نخفته بود
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۶ - بهار تا به گلستان کشید بزم سرود:بهار تا به گلستان کشید بزم سرود - نوای بلبل شوریده چشم غنچه گشود
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۱ - تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود:تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود - هزار چشم براه تو از ستاره گشود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۴:ز بانگ پست تو ای دل بلند گشت وجود - تو نفخ صوری یا خود قیامت موعود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۳:رسید ساقی جان ما خمار خوابآلود - گرفت ساغر زرین سر سبو بگشود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۰:ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و سرود - بسی بکردم لاحول و توبه دل نشنود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۱:ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا سود - به نقد خاک شوم بنگرم چه خواهد بود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۰:سپاس آن عدمی را که هست ما بربود - ز عشق آن عدم آمد جهان جان به وجود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۳:اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود - میان این دل و آن یار می فروش چه بود
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۰ - به این بهانه درین بزم محرمی جویم:به این بهانه درین بزم محرمی جویم - غزل سرایم و پیغام آشنا گویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۵:فضول گشتهام امروز جنگ میجویم - منوش نکته مستان که یاوه میگویم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۹ - بیار باده که گردون بکام ما گردید:بیار باده که گردون بکام ما گردید - مثال غنچه نواها ز شاخسار دمید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۵:سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید - سلام گرد جهان گشت جز تو نپسندید
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۹ - فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه:فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه - این جلوت جانانه آن خلوت جانانه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:من بیخود و تو بیخود، ما را کی بَرَد خانه؟ - من چند تو را گفتم، کم خور دو سه پیمانه؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۹:آن یار غریب من آمد به سوی خانه - امروز تماشا کن اشکال غریبانه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۰:بیبرگی بستان بین کآمد دی دیوانه - خوبان چمن رفتند از باغ سوی خانه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۱:ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه - از سر تو برون کن هی سودای گدایانه
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۴۱ - این گنبد مینائی این پستی و بالائی:این گنبد مینائی این پستی و بالائی - در شد بدل عاشق با این همه پهنائی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۹:با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی - زیر و زبرت دارم زیرا که تو از مایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۳:ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی - در روزن جان تابی چون ماه ز بالایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۴:ما مینرویم ای جان زین خانه دگر جایی - یا رب چه خوش است این جا هر لحظه تماشایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۵:هم پهلوی خم سر نه، ای خواجهٔ هرجایی - پرهیز ز هشیاران وز مردم غوغایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۶:من نیت آن کردم تا باشم سودایی - نیت ز کجا گنجد اندر دل شیدایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۷:عیسی چو توی جانا ای دولت ترسایی - لاهوت ازل را از ناسوت تو بنمایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۸:جانا نظری فرما چون جان نظرهایی - چون گویم دل بردی چون عین دل مایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۲:ای خواجه، تو چه مرغی؟ نامت چه؟ چرا شایی؟ - نی پرّی و نی چرّی ای مرغک حلوایی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۴۵ - گریهٔ ما بی اثر ناله ما نارساست:گریهٔ ما بی اثر ناله ما نارساست - حاصل این سوز و ساز یک دل خونین نواست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست - هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست - ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست - نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست - آنک به رقص آورد کاهل ما را کجاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست - ما به چمن میرویم عزم تماشا که راست
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۴ - خاکیم و تند سیر مثال ستارهایم:خاکیم و تند سیر مثال ستارهایم - در نیلگون یمی به تلاش کنارهایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۹:ما قحطیان تشنه و بسیارخوارهایم - بیچاره نیستیم که درمان و چارهایم
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۵ - عرب از سرشک خونم همه لالهزار بادا:عرب از سرشک خونم همه لالهزار بادا - عجم رمیده بو را نفسم بهار بادا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا - صنمی که بر جمالش دو جهان نثار بادا
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۹ - شعله در آغوش دارد عشق بی پروای من:شعله در آغوش دارد عشق بی پروای من - بر نخیزد یک شرار از حکمت نازای من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۳:پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من - غمگسار و همنشین و مونس شبهای من
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۷ - حکیم اینشتین:جلوه ئی میخواست مانند کلیم ناصبور - تا ضمیر مستنیر او گشود اسرار نور
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۹:بهر شهوت جان خود را میدهی همچون ستور - وز برای جان خود که میدهی وانگه به زور
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۸ - بایرن:مثال لاله و گل شعله از زمین روید - اگر به خاکِ گلستان تراود از جامش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۷:مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش - که هر دو آب حیاتست پخته و خامش
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۷۰ - جلال و هگل:می گشودم شبی به ناخن فکر - عقده های حکیم المانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۲:حکم نو کن که شاه دورانی - سکه تازه زن که سلطانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۸:تا شدستی امیر چوگانی - ما شدستیم گوی میدانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۰:جان جانی و جان صد جانی - میزنی نعرههای پنهانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۱:خامشی ناطقی مگر جانی - میزنی نعرههای پنهانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹:یا وَلی نِعمَتی وَ سُلطانی - سابِقالحُسنُ ما لَهُ ثانی
مولانا » فیه ما فیه » فصل سوم:تو به قیمت ورای دو جهانی - چه کنم قدر خود نمیدانی
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۰ - خرابات فرنگ:دوش رفتم به تماشای خرابات فرنگ - شوخ گفتاری رندی دلم از دست ربود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود - فرقیی مشکل چون عاشق و معشوق نبود
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۱ - خطاب به انگلستان:مشرقی باده چشیده است ز مینای فرنگ - عجبی نیست اگر توبهٔ دیرینه شکست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست - تا که کشتی ز کف ظالم جبار برست
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۷ - ):کلک را ناله از تهی مغزی است - قلم سرمه را صریری نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:صوفیان آمدند از چپ و راست - در به در کو به کو که باده کجاست
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۹۱ - ):ای برادر من ترا از زندگی دادم نشان - خواب را مرگ سبک دان مرگ را خواب گران
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۵:دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان - گر زبانش تلخ گوید قند دارد در دهان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۰:ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان - می زنند ای جان مردان عشق ما بر دف زنان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۱:مهرهای از جان ربودم بیدهان و بیدهان - گر رقیب او بداند گو بدان و گو بدان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۲:من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهان - تا نداند چشم دشمن ور بداند گو بدان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۵:ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان - هوشیاری در میان بیخودان و مستیان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۶:جام پر کن ساقیا آتش بزن اندر غمان - مست کن جان را که تا اندررسد در کاروان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۷:ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان - ای سیاهی بر سیاهی جان تو از گرد نان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۸:ای دل من در هوایت همچو آب و ماهیان - ماهی جانم بمیرد گر بگردی یک زمان
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۹۵ - ):ایکه گل چیدی منال از نیش خار - خار هم می روید از باد بهار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۵:داد جاروبی به دستم آن نگار - گفت کز دریا برانگیزان غبار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۳:رفتم آن جا مست و گفتم ای نگار - چون مرا دیوانه کردی گوش دار
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۲۲ - یا مسلمان را مده فرمان که جان بر کف بنه:یا مسلمان را مده فرمان که جان بر کف بنه - یا درین فرسوده پیکر تازه جانی آفرین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۷:هر خوشی که فوت شد از تو مباش اندوهگین - کو به نقشی دیگر آید سوی تو می دان یقین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۸:نازنینی را رها کن با شهان نازنین - ناز گازر برنتابد آفتاب راستین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۲:عاشقا دو چشم بگشا چارجو در خود ببین - جوی آب و جوی خمر و جوی شیر و انگبین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۳:موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین - از فراق دلبری کاسدکن خوبان چین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۴:ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین - ناله من گوش دار و درد حال من ببین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۰:یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این - کره عشقم رمید و نی لگامستم نی زین
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۳۱ - نه در اندیشهٔ من کار زار کفر و ایمانی:نه در اندیشهٔ من کار زار کفر و ایمانی - نه در جان غم اندوزم هوای باغ رضوانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۶:مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی - به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:بیامد عید ای ساقی عنایت را نمیدانی - غلامانند سلطان را بیارا بزم سلطانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۸:مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی - به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی - فغان برخاست از جانهای مجنونان روحانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۴:شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی - بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۵:مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی - ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۶:سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی - بدین حالم که میبینی وزان نالم که میدانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۷:شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی - در این مستی اگر جرمی کنم تا رو نگردانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۸:تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی - ولی چون کعبه برپرد کجا ماند مسلمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۹:چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی - صلا ای کهنه اسلامان به مهمانی به مهمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۸:الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی - تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی - روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۳۳ - خوشتر ز هزار پارسائی:خوشتر ز هزار پارسائی - گامی به طریق آشنائی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۵:برجه که بهار زد صلایی - در باغ خرام چون صبایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۲:در عشق هر آنک شد فدایی - نبود ز زمین بود سمایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۳:عشق است دلاور و فدایی - تنهارو و فرد و یک قبایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۵:آن شمع چو شد طرب فزایی - پروانه دلان به رقص آیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۶:ای بیتو محال جان فزایی - وی در دل و جان ما کجایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۸:ساقی انصاف خوش لقایی - از جا رفتم تو از کجایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۹:برخیز و بزن یکی نوایی - بر یاد وصال دلربایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۱:ای قلب و درست را روایی - پیش تو که زفت کیمیایی
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۳۶ - زمستان را سرآمد روزگاران:زمستان را سرآمد روزگاران - نواها زنده شد در شاخساران
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۵۷ - به راغان لاله رست از نو بهاران:به راغان لاله رست از نو بهاران - به صحرا خیمه گستردند یاران
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۳:به باغ آییم فردا جمله یاران - همه یاران همدل همچو باران
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۴۹ - انجم بگریبان ریخت این دیدهٔ تر ما را:انجم بگریبان ریخت این دیدهٔ تر ما را - بیرون ز سپهر انداخت این ذوق نظر ما را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:آخر بشنید آن مه آه سحر ما را - تا حشر دگر آمد امشب حشر ما را
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۵۴ - بحرفی می توان گفتن تمنای جهانی را:بحرفی می توان گفتن تمنای جهانی را - من از ذوق حضوری طول دادم داستانی را
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۲۱ - در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را:در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را - پس از مدت شنیدم نغمه های ساربانی را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:عطارد مشتری باید، متاع آسمانی را - مهی مریخچشم ارزد، چراغ آن جهانی را
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۶۴ - درون لاله گذر چون صبا توانی کرد:درون لاله گذر چون صبا توانی کرد - بیک نفس گره غنچه وا توانی کرد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۹:اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد - نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۶۹ - غلام زنده دلانم که عاشق سره اند:غلام زنده دلانم که عاشق سره اند - نه خانقاه نشینان که دل بکس ندهند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۳:بگو به گوش کسانی که نور چشم منند - که باز نوبت آن شد که توبهها شکنند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۷:فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند - از آنک عشق تو بنیاد عافیت برکند
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۵ - با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن:با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن - چون پخته شوی خود را بر سلطنت جم زن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۵:ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن - زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۹۱ - انقلاب! ای انقلاب!:خواجه از خون رگ مزدور سازد لعل ناب - از جفای دهخدایان کشت دهقانان خراب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:آه از این زشتان که مهرو مینمایند از نقاب - از درونسو کاهتاب و از برونسو ماهتاب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:یا وصال یار باید یا حریفان را شراب - چونک دریا دست ندهد پای نِه در جوی آب
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۷ - ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق:ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق - جز اینکه منکر عشق است کافر و زندیق
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۲:فریفت یار شکربار من مرا به طریق - که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۲۳ - بگذر از خاور و افسونی افرنگ مشو:بگذر از خاور و افسونی افرنگ مشو - که نیرزد به جوی اینهمه دیرینه و نو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۸:همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو - چو مرا یافتهای صحبت هر خام مجو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۲:سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو - چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۳۳ - ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ:ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ - در من نگر که میدهم از زندگی سراغ
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۸:امروز روز شادی و امسال سال لاغ - نیکوست حال ما که نکو باد حال باغ
-
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۱ - نوای طاهره:گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو - شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگو - مست و خراب میروی خانه به خانه کو به کو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۵:کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو - کی برهد ز آب نم چون بجهد یکی ز دو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۹:باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو - عرضه مکن دو دست تی پر کن زود آن سبو
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۵ - دلی در سینه دارم بیسروری:دلی در سینه دارم بیسروری - نه سوزی در کفِ خاکم، نه نوری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۹:ندارد مجلس ما بیتو نوری - که مجلس بیتو باشد همچو گوری
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۰ - به آن قوم از تو میخواهم گشادی:به آن قوم از تو میخواهم گشادی - فقیهش بییقینی، کمسوادی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۵۴ - در صد فتنه را بر خود گشادی:در صد فتنه را بر خود گشادی - دو گامی رفتی و از پا فتادی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۹:ز ما برگشتی و با گل فتادی - دو چشم خویش سوی گل گشادی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۰:چنین باشد چنین گوید منادی - که بیرنجی نبینی هیچ شادی
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳ - اگر میآید آن دانای رازی:اگر میآید آن دانای رازی - بده او را نوای دلگدازی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۰۹ - غریبی دردمندی نی نوازی:غریبی دردمندی نی نوازی - ز سوز نغمهء خود در گدازی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۳۲ - بده او را جوان پاکبازی:بده او را جوان پاکبازی - سرورش از شراب خانه سازی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۵۹ - ز علم چاره سازی بی گدازی:ز علم چاره سازی بی گدازی - بسی خوشتر نگاه پاک بازی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۲:نگارا تو در اندیشه درازی - بیاوردی که با یاران نسازی
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۴۶ - به این پیری ره یثرب گرفتم:به این پیری ره یثرب گرفتم - نوا خوان از سرود عاشقانه
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۸۱ - پرد در وسعت گردون یگانه:پرد در وسعت گردون یگانه - نگاه او به شاخ آشیانه
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۵۸ - تب و تابی که باشد جاودانه:تب و تابی که باشد جاودانه - سمند زندگی را تازیانه
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۷۳ - نگر خود را بچشم محرمانه:نگر خود را بچشم محرمانه - نگاه ماست ما را تازیانه
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۷۴ - نهنگی بچه خود را چه خوش گفت:نهنگی بچه خود را چه خوش گفت - به دین ما حرام آمد کرانه
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۸۷ - چه پرسی از نماز عاشقانه:چه پرسی از نماز عاشقانه - رکوعش چون سجودش محرمانه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۶:مکن راز مرا ای جان فسانه - شنیدستی مجالس بالامانه
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۶۷ - چه گویم زان فقیری دردمندی:چه گویم زان فقیری دردمندی - مسلمانی به گوهر ارجمندی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۱:کریما تو گلی یا جمله قندی - که چون بینی مرا چون گل بخندی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۳:نگارا تو گلی یا جمله قندی - که چون بینی مرا چون گل بخندی
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۹۲ - سبوی خانقاهان خالی از می:سبوی خانقاهان خالی از می - کند مکتب ره طی کرده را طی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۴:هلا ای آب حیوان از نوایی - همیگردان مرا چون آسیایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۶:چه دلشادم به دلدار خدایی - خدایا تو نگهدار از جدایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۰:بیا ای غم که تو بس باوفایی - که ابر قطرههای اشکهایی
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۰۱ - پریدم در فضای دلپذیرش:پریدم در فضای دلپذیرش - پرم تر گشت از ابر مطیرش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۴:قضا آمد شنو طبل نفیرش - نفیرش تلختر یا زخم تیرش
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۱۶ - نه با ملا نه با صوفی نشینم:نه با ملا نه با صوفی نشینم - تو میدانی که من آنم ، نه اینم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۱:من از عالم تو را تنها گزینم - روا داری که من غمگین نشینم؟!
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۵۹ - مسلمانیم و آزاد از مکانیم:مسلمانیم و آزاد از مکانیم - برون از حلقهٔ نه آسمانیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:بیا تا قدرِ یکدیگر بدانیم - که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۶:میان ما درآ ما عاشقانیم - که تا در باغ عشقت درکشانیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۷:چرا شاید چو ما شه زادگانیم - که جز صورت ز یک دیگر ندانیم
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۶۰ - ز افرنگی صنم بیگانه تر شو:ز افرنگی صنم بیگانه تر شو - که پیمانش نمیارزد به یک جو
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۶۲ - به منزل کوش مانند مه نو:به منزل کوش مانند مه نو - درین نیلی فضا هر دم فزون شو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۸:در این رقص و در این های و در این هو - میان ماست گردان میر مه رو
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۶۵ - بیا ساقی نقاب از رخ برافکن:بیا ساقی نقاب از رخ برافکن - چکید از چشم من خون دل من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۸:نتانی آمدن این راه با من - کجا دارد هریسه پای روغن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۹:دل معشوق سوزیده است بر من - وزان سوزش جهان را سوخت خرمن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۵:برو ای دل به سوی دلبر من - بدان خورشید شرق و شمع روشن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۰:دگرباره چو مه کردیم خرمن - خرامیدیم بر کوری دشمن
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۷۳ - ز رازی حکمت قرآن بیاموز:ز رازی حکمت قرآن بیاموز - چراغی از چراغ او بر افروز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۳:اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز - اوزن یلداسنا بو در قلاوز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۶:چنان مستم چنان مستم من امروز - که پیروزه نمیدانم ز پیروز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸:الا ای شمع گریان گرم میسوز - خلاص شمع نزدیکست شد روز
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۰۴ - به روی عقل و دل بگشای هر در:به روی عقل و دل بگشای هر در - بگیر از پیر هر میخانه ساغر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۷:در این سرما و باران یار خوشتر - نگار اندر کنار و عشق در سر
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۰۶ - چه خوش زد ترک ملاحی سرودی:چه خوش زد ترک ملاحی سرودی - رخ او احمری چشمش کبودی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۹۹ - به ما ای لاله خود را وانمودی:به ما ای لاله خود را وانمودی - نقاب از چهره زیبا گشودی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۱۳ - نه نیروی خودی را زمودی:نه نیروی خودی را آزمودی - نه بند از دست و پای خود گشودی
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۲۳ - خودی را از وجود حق وجودی:خودی را از وجود حق وجودی - خودی را از نمود حق نمودی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۴:شنودم من که چاکر را ستودی - کی باشم من تو لطف خود نمودی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۰:اتاک الصوم فی حلل السعود - فدم واسلم علی رغم الحسود
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۵ - مسلمانی غم دل در خریدن:مسلمانی غم دل در خریدن - چو سیماب از تپ یاران تپیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۴:کجا خواهی ز چنگ ما پریدن - کی داند دام قدرت را دریدن
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۴۶ - خنکن ملتی کز وارداتش:خنکن ملتی کز وارداتش - قیامتها ببیند کایناتش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۳:درون ظلمتی میجو صفاتش - که باشد نور و ظلمت محو ذاتش
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۵۵ - برهمن را نگویم هیچ کاره:برهمن را نگویم هیچ کاره - کند سنگ گران را پاره پاره
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۳:ایا خورشید بر گردون سواره - به حیله کرده خود را چون ستاره
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۰۰ - نگرید مرد از رنج و غم و درد:نگرید مرد از رنج و غم و درد - ز دوران کم نشیند بر دلش گرد
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۰۶ - مگو با من خدای ما چنین کرد:مگو با من خدای ما چنین کرد - که شستن میتوان از دامنش گرد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰:نثرنا فی ربیع الوصل بالورد - حنانینا فنعم الزوج و الفرد
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۲۹ - شنیدم مرگ با یزدان چنین گفت:شنیدم مرگ با یزدان چنین گفت - چه بی نم چشمن کز گل بزاید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱:دلم را ناله سرنای باید - که از سرنای بوی یار آید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲:یکی لحظه از او دوری نباید - کز آن دوری خرابیها فزاید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳:ز خاک من اگر گندم برآید - از آن گر نان پزی مستی فزاید
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۴۶ - قلندر جره باز سمانها:قلندر جره باز سمانها - به بال او سبک گردد گرانها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:برای تو فدا کردیم جانها - کشیده بهر تو زخم زبانها
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۷۱ - سجودیوری دارا و جم را:سجودیوری دارا و جم را - مکن ای بیخبر رسوا حرم را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:امیر حسن خندان کن حَشَم را - وجودی بخش مر مشتی عدم را
-
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۸۴ - به افرنگی بتان خود را سپردی:به افرنگی بتان خود را سپردی - چه نامردانه در تبخانه مردی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۱:کجا شد عهد و پیمانی که کردی - کجا شد قول و سوگندی که خوردی