|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن زیبایی و عشق با استفاده از مثالهای گل و طبیعت پرداخته است. شاعر با بیان اینکه گلها از زمین میرویند، به شگفتانگیزی و زیبایی عشق اشاره دارد. همچنین هوای سرد فرنگ نمیتواند با روح و صفای عشق همخوانی داشته باشد. شاعر به خیالاتی که از عشق در ذهنش شکل میگیرند و جذابیتی که از آن منشأ میگیرد نیز اشاره میکند. در نهایت، این شعر به پیوند عمیق میان عشق و معنا میپردازد و نشان میدهد که عشق مانند پرندهای است که در دل آدمی جا دارد.
هوش مصنوعی: اگر گل و لاله از زمین به روید، نشان از قوت و زیبایی طبیعت دارد و اگر از خاکِ گلستان با جانی تازه بیرون بیاید، نشانهای از زندگی و شکوفایی است.
هوش مصنوعی: هوای سرد و بیروح فرنگ مناسب حال او نیست و دل او به خاطر عشق و محبتش به تپش و احساس در میآید.
هوش مصنوعی: تصور او چه دنیای شگفتانگیزی درست کرده است که جوانی از زیبایی چهرهاش بیحال و سرگشته میشود.
هوش مصنوعی: پرندهای در مکان خودش نشسته که به نظر میرسد محیط اطرافش بیشتر با او سازگار است و به همین خاطر در دامهایی که برایش آماده شده، گرفتار میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهی که نقش نگین جلال شد نامش
همه ملوک زمانه اسیر در دامش
خدایگان جهان، شاه شیردل اتسز
که شیر چرخ بترسد ز شیر اعلامش
جمیل گشت معالی بحسن اقبالش
[...]
مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش
که هر دو آب حیاتست پخته و خامش
خمار باده او خوشترست یا مستی
که باد تا به ابد جانهای ما جامش
ستم ز عدل ندانم ز مستی ستمش
[...]
سپیده دم که شد از خانه عزم حمامش
هزار دلشده شد خاک ره به هر گامش
چو کند جامه ز تن جامه خانه را افروخت
فروغ صبح دگر از صفای اندامش
چو برگ گل که بود در گلاب خانه نشست
[...]
چو گل کسی که هوای تو برده آرامش
ز موج بیخودی باده بشکند جامش
کند ز زلف تو صیاد، خاک از آن بر سر
که غیر خاک چو غربال نیست در دامش
جواب نامه ی ما را، ز بس تغافل کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.