بیا ای جان نو داده جهان را
ببر از کار عقل کاردان را
چو تیرم تا نپرانی نپرم
بیا بار دگر پر کن کمان را
ز عشقت باز تشت از بام افتاد
فرست از بام باز آن نردبان را
مرا گویند «بامش از چه سوی است؟»
از آن سویی که آوردند جان را
از آن سویی که هر شب جان روان است
به وقت صبح بازآرد روان را
از آن سو که بهار آید زمین را
چراغ نو دهد صبح آسمان را
از آن سو که عصایی اژدها شد
به دوزخ برد او فرعونیان را
از آنسو که تورا این جست و جو خاست
نشان خود اوست میجوید نشان را
تو آن مردی که او بر خر نشسته است
همیپرسد ز خر این را و آن را
خمش کن کاو نمیخواهد ز غیرت
که در دریا درآرد همگنان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به طور کلی در مورد عشق و جستجوی حقیقت است. شاعر از معشوقش میخواهد که به زندگیاش برگردد و کارهای عقلانی و منطقی را کنار بگذارد. او تشبیهاتی را به کار میبرد، مانند تیر و کمان، برای بیان احساسش. او به عشق و تغییرات آن اشاره میکند و از بام به عنوان نماد جان و زندگی یاد میکند. همچنین به بهار و نور صبح به عنوان نمادهای نویدبخش زندگی اشاره دارد. در نهایت، او به جست و جوی حقیقت و نشانهها میپردازد و به وجود یک مردی اشاره میکند که در جستجوی جوابهاست، در حالی که باید خود به حقیقت نزدیک شود.
هوش مصنوعی: ای جان تازه و زندگیبخش، بیا و این دنیا را از دست عقل و اندیشهی زیرک نجات بده.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مرا از این وضعیت رها کنی، باید به من فرصت دیگری بدهی تا دوباره تلاش کنم و به اوج برسم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، کارهایم به هم ریخته و از پایه سقوط کرده است. حالا باید دوباره آن نردبان را که به من کمک میکرد تا بالا بروم، برایم بیاورند.
هوش مصنوعی: مرا میپرسند که بام خانهات از کدام طرف است؟ من میگویم از همان سمتی که جانم را به من آوردهاند.
هوش مصنوعی: از طرفی که هر شب روح به دنیا میآید، در صبح دوباره روح را بازمیگرداند.
هوش مصنوعی: زمانی که بهار فرا رسد، زمین با رنگ و بویی تازه زنده میشود و صبح آسمان نیز نور و روشنی جدیدی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: از آنجا که عصا تبدیل به اژدها شد، او فرعونیان را به دوزخ برد.
هوش مصنوعی: از آن طرف که تو بهدنبال او هستی، خود او را طلب میکند و نشانهاش را میجوید.
هوش مصنوعی: شما آن شخصی هستید که فردی بر روی الاغ نشسته و از شما درباره موضوعات مختلف سوال میکند.
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا او نمیخواهد از حسادت به دیگران آسیب بزند، مانند کسانی که در دریا غرق میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو ایزد خواست کردن این جهان را
کزو کون و فسادست این و آن را
ز مرگ شاهزاده نصرة الدین
نه دل را ماند قوت ، نه زبان را
جهانی بود در انواع مردی
که داند مرثیت گفتن جهان را؟
چه طرز آرم که ارز آرد زبان را؟
چه برگیرم که در گیرد جهان را؟
غلام و مادر طفل آن جوان را
نه چندان زد که بتوان گفت آن را
زهی فرمانده مطلق جهان را
مشرف کرده نامت هر زبان را
فلک بر تخت شاهی نانشانده
چو تو یک خسروخسرو نشان را
اثرهای بزرگت شاد کرده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.