جلوه ئی میخواست مانند کلیم ناصبور
تا ضمیر مستنیر او گشود اسرار نور
از فراز آسمان تا چشم آدم یک نفس
زود پروازی که پروازش نیاید در شعور
خلوت او در زغال تیره فام اندر مغاک
جلوتش سوزد درختی را چو خس بالای طور
بی تغیّر در طلسم چون و چند و بیش و کم
برتر از پست و بلند و دیر و زود و نزد و دور
در نهادش تار و شید و سوز و ساز و مرگ و زیست
اهرمن از سوزِ او و سازِ او جبریل و حور
من چه گویم از مقام آن حکیم نکته سنج
کرده زردشتی ز نسل موسی و هارون ظهور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به دنبال بیان عظمت و حالتی روحانی از وجود یک شخصیت الهی و حکیم است که تمثیلهایی از علم و معرفت را به تصویر میکشد. شاعر به خواست خود برای درک اسرار نور اشاره میکند و به ویژگیهای این شخصیت اشاره میکند که از فرود آسمانها و عبور از مرزهای وجود فراتر رفته است. او را توصیف میکند که در تنهایی، در دل تاریکی درخشش دارد و بر دیگران تأثیر میگذارد. همچنین به ابعادی چون تغییرناپذیری و برتریاش بر زمان و مکان اشاره میکند و او را سمبل زندگی و مرگ میداند. در پایان، شاعر ریشههای دینی او را به نسل موسی و هارون متصل میکند.
هوش مصنوعی: شخصی میخواست همچون کلیم که با شکیبایی خود رازهای روشنی را به دست آورد و درونی روشن و مطلع داشته باشد.
هوش مصنوعی: تا آسمان، فاصلهای نیست و پرواز آدمی به این راحتی انجام میشود، اما این پرواز به گونهای است که به درک و شعور او نمیرسد.
هوش مصنوعی: در تنهایی او که در میان تاریکی عمیق قرار دارد، در مکانی روشن، درختی مانند نی به شدت میسوزد.
هوش مصنوعی: بدون تغییر و تحول در محدودیتها و ویژگیها، چیزی که به روشنایی و صفا نزدیکتر است، بالاتر از همه فراز و نشیبها، زمان و مکان قرار دارد.
هوش مصنوعی: در وجود او احساساتی همچون شادی، غم، زندگی و مرگ وجود دارد. از درد و نواهای او، فرشتگان و حوریان هم متاثر میشوند.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم درباره مقام آن حکیم که نکتهسنجی کرده و از نسل موسی و هارون ظهور کرده، صحبت کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دشمنانش را نگردد ماتم ایج از دور دور
دوستانش را بود گرد سرای از سور سور
وصف فضل او نباشد کردن از سیصد یکی
گر کند چرخ برین از وصف او مسطور طور
فور اگر در هند تیغ تیز او بیند بخواب
[...]
پرستاره ست از شکوفه باغ برخیز ای چو حور
باده چون شمس کن در جام های چون بلور
زان ستاره ره توان بردن سوی لهو و سرور
زانکه می تابد ستاره وار از نزدیک و دور
دوست می گوید که ای عاشق اگر داری صبور
ازفراق ما منال وصبر کن تا نفخ صور
اندر آن مجلس که بیند خلق دیدار خدا
ازجگرهای کباب عاشقان باشد بخور
آن که از خواب خوشت بیدار می سازد منم
[...]
الرحیل ای خفتگان کاینک صدای نفخ صور
رخت بر بندید ازین منزلگه دارالغرور
تا کی این از سر گرفتن سیر افلاک و نجوم
چند از ین بز هم گرفتن دور ایام و شهور
هین که موقوف توأند ارواح جمع انبیا
[...]
بهر شهوت جان خود را میدهی همچون ستور
وز برای جان خود که میدهی وانگه به زور
میستانی از خسان تا وادهی ده چارده
در هوای شاهدی و لقمهای ای بیحضور
آن سبدکش میکشد آن لقمهها را تون به تون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.