قضا آمد شنو طبل نفیرش
نفیرش تلختر یا زخم تیرش
چو دایه این جهان پستان سیه کرد
گلوگیر آمدت چون شهد شیرش
خنک طفلی که دندان خرد یافت
رهد زین دایه و شیر و زحیرش
بشارتهای غیبی شد غذااش
ز شیرش وارهانید از بشیرش
چو هر دم میرسد تلقین عشقش
چه غم دارد ز منکر یا نکیرش
چو آن خورشید بر وی سایه انداخت
ز دوزخ ایمنست و زمهریرش
به اقبال جوان واگشت جانی
که راه دین نزد این چرخ پیرش
بدان دارالامان و اصل خود رفت
رهید از دامگاه و دار و گیرش
رهید از بند شحنه حرص و آزی
که کرده بود بیچاره و حقیرش
رو ای جان کز رباط کهنه جستی
ز غصه آجر و حجره و حصیرش
نثارش آید از رضوان جنت
کنارش گیرد آن بدر منیرش
تماشا یافت آن چشم عفیفش
سعادت یافت آن نفس فقیرش
خجسته باد باغستان خلدش
مبارک باد آن نعم المصیرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره قضا و قدر و تجربیات انسانی در زندگی است. شاعر به مرگ و دنیای پس از آن اشاره میکند و به نوعی از زیباییها و رنجهای زندگی میگوید. او از دایهای به نام "جهان" یاد میکند که مانند مادر نوزاد را به زندگی میآورد، اما در عین حال تلخی و درد را نیز به همراه دارد. در ادامه، شاعر به امید و رحمت الهی اشاره کرده و به این نکته میپردازد که عشق و نور الهی انسان را از مشکلات و ناامیدیها میرهاند. او بر اهمیت پیروی از مسیر درست و دوری از دامهای حرص و آرزو تأکید میکند و نهایتاً به سرنوشت نیک و خوشایند انسانها در بهشت اشاره دارد. شعر به نوعی از جستجوی آرامش و سعادت در زندگی و پس از آن حکایت میکند.
هوش مصنوعی: شنیدن صدای طبل جنگ را، در حالی که سرنوشت حاکم شده است، بیانگر این است که این خبر، تلخی بیشتری دارد و مانند زخم تیری دردآور است.
هوش مصنوعی: وقتی که دنیا مانند یک دایه، سینهای سیاه و تاریک به تو میدهد، باید به یاد داشته باشی که آنچه به تو میرسد، مانند شهد شیر شیرین و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: خنک است بچهای که از این دایه و شیر و سرگشتگیهایش رهایی پیدا کند و دندانهایش را درآورده باشد.
هوش مصنوعی: غیبیها به او خبرهای خوب دادند و او را با شیر مادرش nourished کردند و از دیگر خبرهای خوب رهانیدند.
هوش مصنوعی: هر بار که عشق او به من یادآوری میشود، دیگر برایم مهم نیست که چه کسی من را انکار کند یا به چالش بکشد.
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید بر او تابید، از عذاب دوزخ در امان است و از سرما و سختیهای دیگر نیز محفوظ میماند.
هوش مصنوعی: به خاطر خوششانسی جوان، روحی به او باز میگردد که مسیر دین را در این دنیای کهن برایش روشن میکند.
هوش مصنوعی: بدان که به محل امن و اصل خود رفت و از تله و گرفتار شدن رهایی یافت.
هوش مصنوعی: از چنگال موانع و حرص و آز که باعث زبونی و حقارتش شده بود، رهایی یافته است.
هوش مصنوعی: ای جان، از آن مکان قدیمی و دلگیر رها شدهای که در آن، غم و مشکلاتش به مانند آجر و دیوار و حصیر فضا را پر کرده بودند.
هوش مصنوعی: هدیهاش از سوی بهشت میآید و او در کنار خود، آن چهره درخشانش را در آغوش میگیرد.
هوش مصنوعی: آن چشم عفیفش به تماشای زیبایی رسید و آن نفس فقیرش به خوشبختی دست یافت.
هوش مصنوعی: خوشبخت باد باغ زیبای او و مبارک باشد سرنوشت خوبش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز بهر آنکه باشد دستگیرش
به دست اندر بود فرمان پذیرش
چو باز آمد دریده بود شیرش
دلش خورده شکم زو گشته سیرش
که دزدی هر که بودی پایگیرش
گرفتی صاحب کالا اسیرش
چه گویم شرح حسن بی نظیرش
مگر آرد خیال اندر ضمیرش
صلاح آن دید چشم شیر گیرش
که با تیر نگه سازد اسیرش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.