بیا کامروز بیرون از جهانم
بیا کامروز من از خود نهانم
گرفتم دشنهای وز خود بریدم
نه آنِ خود نه آنِ دیگرانم
غلط کردم نبریدم من از خود
که این تدبیر بیمن کرد جانم
ندانم کآتشِ دل بر چه سان است
که دیگر شکل میسوزد زبانم
به صد صورت بدیدم خویشتن را
به هر صورت همیگفتم من آنم
همیگفتم مرا صد صورت آمد
و یا صورت نیام من بینشانم
که صورتهای دل چون میهمانند
که میآیند و من چون خانه بانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از خودآگاهی و انزوا میپردازد. شاعر از درون خویش فاصله میگیرد و به نوعی دشنهای به قلب خود میزند تا از "خود" و دیگران جدا شود. او احساس میکند که دیگر نمیتواند دردی را که در دل دارد توصیف کند و در مسیرهای مختلفی به جستجوی خود میپردازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که وجود او مانند میهمانی است که به اشکال گوناگون میآید و میرود و او در این میان، تنها خانهبان است که انتظار میکشد. این احساس سردرگمی و جستجوی هویت در شعر به وضوح مشهود است.
هوش مصنوعی: به امروز از دنیای خود بیرون بیا و بگذار که از خودم پنهان شوم.
هوش مصنوعی: من دشنهای برداشتم و خود را از آن بریدیم، نه متعلق به خودم است و نه متعلق به دیگران.
هوش مصنوعی: من اشتباه کردم که از خودم جدا نشدم، چرا که این تدبیر به بدون من جانم را تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: نمیدانم آتش درون قلبم چگونه است که زبانم دیگر نمیتواند بگوید.
هوش مصنوعی: به هزار چهره خودم را دیدم و در هر چهره میگفتم که من همان هستم.
هوش مصنوعی: من در دل میگفتم که اگر صد شکل و صورت داشته باشم، در واقع هیچکدام از آنها برای من اهمیت ندارد، زیرا من بینام و نشان هستم.
هوش مصنوعی: دل مثل میهمانانی است که به خانه میآیند و من شبیه خانهداری هستم که آنها را پذیرایی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فدای روی خوبت باد جانم
فدای من سراسر دشمنانم
دلا از دست تنهایی به جانم
ز آه و نالهٔ خود در فغانم
شبان تار از درد جدایی
کند فریاد مغز استخوانم
تو را جویم ز هر نقشی که دانم
تو مقصودی ز هر حرفی که خوانم
ز تو گر یک نظر آید به جانم
نباید این جهان و آن جهانم
مرا آن یک نفس جاوید نه بس
تو دانی دیگر و من می ندانم
اگر گویی سرت خواهم بریدن
[...]
چه نزدیک است جان تو به جانم
که هر چیزی که اندیشی بدانم
از این نزدیکتر دارم نشانی
بیا نزدیک و بنگر در نشانم
به درویشی بیا اندر میانه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.