مکن راز مرا ای جان فسانه
شنیدستی مجالس بالامانه
شنیدستی که الدین النصیحه
نصیحت چیست جستن از میانه
شنیدستی که الفرقه عذاب
فراقش آتش آمد با زبانه
چو لا تاسو علی ما فات گفتهست
نمیارزد به رنج دام دانه
چو فرمودهست حق کالصلح خیر
رها کن ماجرا را ای یگانه
هلا برجه که ان الله یدعوا
غریبی را رها کن رو به خانه
رها کن حرص را کالفقر فخری
چرا می ننگ داری زین نشانه
چو ره بگشاد ابیت عند ربی
چه باشد گر کم آید خشک نانه
تجلی ربه نی کم ز کوهی
بخوان بر خود مخوان این را فسانه
خدا با توست حاضر نحن اقرب
در آن زلفی و بیآگه چو شانه
ولی زان زلف شانه زنده گردد
بخوان قرآن نسوی تا بنانه
چو گفتهست انصتو ای طوطی جان
بپر خاموش و رو تا آشیانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تنش گردد شقاوت را فسانه
روانش تیر خذلان را نشانه
یکی گردد بپیروزی دو خانه؟
بمردی باشدش ملک شهانه
سپاهی پیش او شد بی کرانه
همه شیران جنگی و جوانه
جگرشان کرد پیکان را نشانه
[...]
مرا دی یاسمن پیغام دادست
به تو ای صاحب و صدر یگانه
ز هر نوعی سخن گفتست پنهان
غرض را درج کرده در میانه
چه فرمایی کنون پیغام او را
[...]
چو برگفتی نوای مشکدانه
ختن گشتی ز بوی مشکخانه
ز دیدت یافته صورت نشانه
نماند او تو مانی جاودانه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.