چه دیدم خواب شب کامروز مستم
چو مجنونان ز بند عقل جستم
به بیداری مگر من خواب بینم
که خوابم نیست تا این درد هستم
مگر من صورت عشق حقیقی
بدیدم خواب کو را می پرستم
بیا ای عشق کاندر تن چو جانی
به اقبالت ز حبس تن برستم
مرا گفتی بدر پرده دریدم
مرا گفتی قدح بشکن شکستم
مرا گفتی ببر از جمله یاران
بکندم از همه دل در تو بستم
مرا دل خسته کردی جرمم این بود
که از مژگان خیالت را بجستم
ببر جان مرا تا در پناهت
دو دستک می زنم کز جان بسستم
چه عالمهاست در هر تار مویت
بیفشان زلف کز عالم گسستم
که در هفتم زمین با تو بلندم
که در هفتم فلک بیروت پستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربهی خواب و عشق صحبت میکند. او به حالت مستی خود اشاره میکند و تلاش میکند تا از بند عقل رها شود. شاعر از رابطهاش با عشق حقیقی میگوید و به عشق دعوت میکند تا او را از قید و بندهای دنیوی آزاد کند. او در عین حال بیان میکند که درد و رنجی که در بیداری احساس میکند او را از خواب آرام دور کرده و به عشق خود، که او را در وضعیتهای مختلف تحت تأثیر قرار داده، اعتراف میکند. شاعر در نهایت میخواهد که جانش را در پناه عشق بسپارد و از دلبستگیهای دیگر دست بکشد. بهطور کلی، این شعر بیانگر عشق عمیق و سوزان شاعر است که او را در فضای عاطفی و روحانی قرار داده است.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه دیدم که شب گذشته من را مست کرده و مانند مجنونها از قید و بند عقل خود رهایی یافتم.
هوش مصنوعی: تنها زمانی که بیدارم، خواب میبینم و این خواب واقعی نیست. تا زمانی که این درد وجود دارد، من در این حالت هستم.
هوش مصنوعی: آیا من چهره واقعی عشق را دیدهام که در خواب به آن عشق میورزم؟
هوش مصنوعی: بیا ای عشق، که تو مانند جان در بدنم هستی؛ به خاطر تو از قید و بند جسم آزاد میشوم.
هوش مصنوعی: مرا گفتی که از محدودیتها خارج شدم، و زمانی که گفتی که بطری را بشکن، من این کار را کردم.
هوش مصنوعی: تو به من گفتی که از جمع دوستان دور شوم، و من نیز از همهٔ آنها دل کنده و تنها به تو وابسته شدم.
هوش مصنوعی: دل مرا از خستگی پر کردی، گناه من این بود که به دنبال تصویری از تو در نگاهت بودم.
هوش مصنوعی: ای کاش مرا به سوی خود ببر، تا در سایهات به آرامش برسم و از عشق تو جانم را فدای تو کنم.
هوش مصنوعی: در هر تار موی تو، دنیایی از علم و معرفت وجود دارد. من از دنیای واقعی فاصله گرفتهام و به زیباییهای تو توجه کردهام.
هوش مصنوعی: در هفتمین سطح زمین، من با تو در اوج هستم؛ ولی در هفتمین آسمان، بدون تو به پایینترین مرتبه رسیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز فرمان تو خشنودیت جستم
چنین آزاد مردی را ببستم
مو آن دل داده یکتا پرستم
که جام شرک و خود بینی شکستم
منم طاهر که در بزم محبت
محمد را کمینه چاکرستم
اگر دین دارم و گر بت پرستم
بیامرزم به هر نوعی که هستم
درآمد دوش ترک نیم مستم
به ترکی برد دین و دل ز دستم
دلم برخاست دینم رفت از دست
کنون من بی دل و بی دین نشستم
چو آتش شیشهای می پیشم آورد
[...]
به جان جمله مستان که مستم
بگیر ای دلبر عیار دستم
به جان جمله جانبازان که جانم
به جان رستگارانش که رستم
عطاردوار دفترباره بودم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.